پاک سرشت شخصیتی دانشگاهی و پژوهش محور داشت

[quote bgcolor=”#dddddd” arrow=”yes”]پیرانشهر رووداو- روز گذشته بود که خبر استعفا یا برکناری دکتر سلیمان پاک سرشت، معاون وزیر کار که اهل پیرانشهر هستند، در رسانه ها منتشر شد و به این بهانه یادداشت زیر از  «محمدسلیم عباسی»، کارشناس آموزش فنی و حرفه‌ای، با نگاهی به سکانداران سازمان آموزش فنی و حرفه‌ای کشور در دو دهه […]

[quote bgcolor=”#dddddd” arrow=”yes”]پیرانشهر رووداو- روز گذشته بود که خبر استعفا یا برکناری دکتر سلیمان پاک سرشت، معاون وزیر کار که اهل پیرانشهر هستند، در رسانه ها منتشر شد و به این بهانه یادداشت زیر از  «محمدسلیم عباسی»، کارشناس آموزش فنی و حرفه‌ای، با نگاهی به سکانداران سازمان آموزش فنی و حرفه‌ای کشور در دو دهه اخیر را که در خبرگزاری کردپرس منتشر شده است، می خوانید.[/quote]

در دو سال نمی توان مدیریت و برنامه ریزی بلند مدت داشت

عمر مدیریت در بالاترین مقام سازمان آموزش فنی و حرفه‌ای کشور دو سال است، حداقل من به عنوان یک کارشناس از سال ۷۶ تا اکنون و از تقی‌پور لغایت پاک‌سرشت ۱۱ رئیس سازمان را به خاطر دارم، که با یک احتساب سرانگشتی میانگین عمر آنها طی این بیست و دو سال دقیقا دو سال می‌شود.

این در حالی است که هیچ مدیری در یک بازه‌ی زمانی دو ساله نمی‌تواند هیچ برنامه‌ی بلند مدت و یا حتی میان مدت برای سازمان تدوین و به مرحله‌ی اجراء درآورد، و دقیقا این استراتژی گریزی را باید به عنوان رکن اصلی و بنیادی ناکامی‌های سازمان آموزش فنی و حرفه‌ای ذکر کرد.

سه تن از مدیران بدو استخدام من یعنی تقی‌پور و فروزش و ترک نژاد، در حالی سکاندار نظام مهارت‌آموزی شدند، که سازمان به فاصله‌ی کوتاهی پس از جنگ تحمیلی، مراحل تثبیت در فرمت جدید ادغام را تجربه می‌کرد و با تجهیزات و امکانات برجا مانده از سه سازمان تشکیل دهنده‌اش، یعنی: صندوق کارآموزی، کانون‌های کارآموزی و مرکز تعلیمات حرفه‌ای، رویکردی کمی و ضربتی را به منظور اعلان وجود در دستور کار داشت.

با آمدن «محسن سرخو» به سازمان، گسترش فضاهای آموزشی و توسعه‌ی مراکز در دستور کار قرار گرفت بطوریکه در اکثریت شهرهای متوسط و حتی کوچک، مراکزی با تیپ و نقشه‌های از پیش طراحی شده و با حداقل تغییرات ساخته و تجهیز می‌شدند، این دوره مصادف شد با جذب بیشترین نیروهای رسمی و پیمانی که البته از طریق فراخوان سراسری و آزمون استخدامی و طی کردن مراحل گزینش و آموزش بدو‌استخدام به سازمان اضافه شدند.

دوران «محمدامین سازگار نژاد» اول که مصادف با دولت دوم اصلاحات بود، تمرکز و تاکید ویژه‌ای به تجهیز و کیفی سازی آموزش‌ها صورت گرفت، در این دوره آموزش تخصصی مربیان، بازنویسی استانداردها و الگو برداری از مهارت آموزی در کشورهای موفق در این زمینه بالاخص در شرق آسیا پر رنگتر از سایر فعالیت‌های سازمان بود و آموزش فنی و حرفه‌ای توانست بخشی از کوتاهی های نظام رسمی مهارت آموزی در مقطع متوسطه را بر عهده بگیرد و جبران کند.

سیاست غالب مرحوم «علی کردان»، برای نظام مهارت‌آموزی بیشتر بر در دو محور متمرکز شد، گسترش جغرافیای مهارت و انگیزش متولیان آموزش فنی و حرفه‌ای، که صدالبته اجرایی گسترش جغرافیای مهارت آموزی در قالب طرح هجرت به منظور آموزش روستائیان علیرغم هزینه‌های زیادی که روی دست سازمان گذاشت توفیق چندانی نیافت و اما در قسمت انگیزش کارکنان، عملکرد سازمان بالاخص در بهبود نسبی شرایط حاکم و سیستم جبران خدمت کارکنان را باید موفق ارزیابی کرد.

دوران دو‌ مدیر بعدی یعنی: «امیر پرویز» و مرحوم «سید مرتضی شریف النسبی» را باید سیاسی ترین دوران سازمان آموزش فنی و حرفه‌ای دانست، در دوران کوتاه این دو مدیر پای نمایندگان ادوار و مدیران سیاسی و کار نابلد به سازمان آموزش فنی و حرفه‌ای باز شد و سیاست عبور از تصدیگری به سمت نظارت و هدایت رقم خورد، این سیاست علیرغم ماهیت صحیح به علت نداشتن خط مشی و برنامه و البته مقاومت مدیران کل شکست خورد.

با آمدن «کوروش پرند» سازمان آموزش فنی و حرفه‌ای نه تنها به سمت خصوصی سازی نرفت بلکه با اتخاذ سیاستهای انبساطی بیشترین ضربه را به موسسات کارآموزی آزاد وارد کرد، در این دوره تقریبا در اکثر شهرستانهای کشور تعداد آموزشگاههای آزاد به نصف تقلیل یافت، سیاست آخرین مدیر دولت مهرورزی در سازمان آموزش فنی و حرفه‌ای تاکید بر آمار و کمیت و صرف اعتبارات پژوهشی سازمان در راستای رزومه سازی مدیران بود، این دوره از مدیریت سازمان را باید یک دوره‌ی سیاست‌زده‌ی توام با پانتومیمی خالی از محتوا ذکر کرد.

متاسفانه سازگار دوم میراث خوار سازمانی ورشکسته بود که بشدت با کمبود اعتبارات و بی‌انگیزگی منابع انسانی دست و پنجه نرم می‌کرد، شرایط خاص تحریمهای دور اول و تنگناهای سخت مالی ناشی از آن به همراه تحمیل استخدام ۵۷۰۰ نفر نیرو از محل صرفه جویی در منابع داخلی، تیر خلاصی بود که نه تنها سازگارنژاد بی‌انگیزه را زمین گیر کرد، بلکه دست تمام مدیران استانی را نیز در اتخاذ هر گونه سیاست خلاق و حرکت جدید بست.

پاک سرشت شخصیت دانشگاهی و پژوهش محور داشت

و اما آخرین رییس سازمان «سلیمان پاک‌سرشت» بود،  او شخصیتی دانشگاهی و پژوهش محور داشت که پس از یک دوره معاونت مرکز بررسی‌های استراتژیک رئیس جمهوری، به سازمان آمده بود، پاک‌سرشت علیرغم تنگناهای موجود که با تحریم‌های دور دوم همراه شد، چالش‌های اصلی سازمان را احصاء کرد و به مقوله‌های ضرورت حاکمیت واحد در نظام مهارت آموزی پرداخت، وی با انتقاد از خروجی فاقد مهارت سیستم آموزش رسمی کشور، اصلاح این روند را در تقویت بی‌چون و چرای نظام مهارت آموزی عنوان نمود که تحقق آن لازمه‌ی یک نهضت فرا سازمانی و ملی است.

تئوری پاک‌سرشت، زدودن فقر مهارتی از کشور از طریق تغییر الگوهای فرهنگی به سمت ارزش دهی به مهارت افزایی بود، طرحهای ایران مهارت و ‌آموزش‌های فنی و حرفه‌ای سربازان و توسعه‌ی مهارت‌آموزی در دانشگاهها از بهترین اقدمات سازمان آموزش فنی و حرفه‌ای در دوران دو ساله‌ی این مدیر خلاق بود که نهایتا در مسابقات جهانی مهارت کازان روسیه به ارتقای ۲۴ پله‌ای رتبه‌ی ایران انجامید.

اما رئیس بعدی سازمان «علی اوسط هاشمی» یکی از مدیران با تجربه‌ی کشور است که تجربه‌ی معاونت وزیر جهاد کشاورزی و مدیر عاملی سازمان تعاون روستایی، استانداری سیستان و بلوچستان و فرمانداری تهران را در کارنامه دارد، آیا تدبیر و سیاست استراتژیک هاشمی می‌تواند در عین حال که راه اصلاحگرای پاک‌سرشت را در بهبود فرآیندها و اصلاح امور، ادامه دهد، اعتبار و انگیزه‌ی فراری کارکنان را به سازمان برگرداند؟ باید منتظر ماند و امیدوار بود و دید…!