۱۷ سفند، جمعه سیاه مردم پیرانشهر”

جمعه سیاه مردم پیرانشهر” یادداشتی از علی خضری کارشناسی ارشد تاریخ فلسفه می خواهم بنگارم در مورد ۱۷ اسفند ۱۳۶۳ ، روز مظلومیت مردم پیرانشهر ، ولی به موضوع که می نگرم خود را در جایگاهی نمی بینم که بتوانم آنچه در این روز بر مردم شهرمان روا گشته، بیان کنم؟ بعدازظهر آن روز سرد زمستانی، […]

جمعه سیاه مردم پیرانشهر” یادداشتی از علی خضری کارشناسی ارشد تاریخ فلسفه

می خواهم بنگارم در مورد ۱۷ اسفند ۱۳۶۳ ، روز مظلومیت مردم پیرانشهر ، ولی به موضوع که می نگرم خود را در جایگاهی نمی بینم که بتوانم آنچه در این روز بر مردم شهرمان روا گشته، بیان کنم؟
بعدازظهر آن روز سرد زمستانی، کودکان که پای برنامه کودک نشسته بودند شهر در آرامش خود بود… که به ناگاه صدای شکسته شدن دیوارهای صوتی هواپیماهای عراقی شهر را در وحشت فرو برد. بعد شروع به بمباران نقاط مختلفی از شهر نمودند بیشترین اصابت ها در منطقه زرگتن صورت گرفت. “هوا ناجوانمردانه سرد شد”. بمب های هواپیماهای عراقی شهر را به جهنم تبدیل کردند و مردم را به خاک و خون کشیدند . جنازه شهدا و زخمی ها در هر کوی و برزن مشهود بود. تا جای که برخی ها با تراکتور کار انتقال زخمیان را انجام می دادند. اتحاد و همکاری مردم آنروزها و کل دوران جنگ مثال زدنی بود. برخی ها زنده از زیر آوارها در آورده شدند. رژیم بعث با ناجوانمردی تمام خواست که فضای رعب و وحشت در میان مردم مستولی بنماید. آنروز مدرسه ما هم بمباران شد با آنکه شکر خدا جمعه بود و مدرسه تعطیل ،الا …؟
این همه تاوان هیچ نبود جز پایداری این مردم ستمدیده که پشت جبهه را گرم نگه داشته بودند! پشت جبهه ای که همواره مایه ای دلگرمی خط مقدم بود.
در آنروز”جمعه سیاه مردم پیرانشهر” با آنکه بسیاری داغدیده شدند و عزیزانی را از دست دادند. ولی تخلیه شهر،خیال صدامیان زهی باطل بود. و بیشتر اهالی بجای ترک شهر در روستاهای پیرانشهرسکنی گزیدند. یادم آید گاه شمار تعویض مدارس ما درطول یکسال تحصیلی به هفت هشت مدرسه می رسید؟!
بمباران شهر غریب ما به ۱۷ اسفند ۶۳ خاتمه نیافت حدود۹۰ نفر از شهر کوچک و کم جمعیت آن زمان ما فقط طی بمباران هوایی “آن جمعه سیاه پیرانشهر”، به خاک و خون کشیده شدند.
برخی مواقع برای فرار از بمباران شهر، شبها چراغ ها را خاموش می کردیم و صبح ها زود به حاشیه رودخانه قلات می رفتیم و تا عصر آنجا بیتوته می نمودیم.( با آنکه برا اثر تخریب واستفاده نا صحیح خود ما همشهریان و تصاحب زمینهای آن توسط زمین داران مجاور آن ،حاشیه این رودخانه که می توانست همچون نگینی تفریحی مورد استفاده شهر قرار گیرد رو به نابودی نهاده است؟!)
سرتان را درد نیاورم با چند سوال مطلبم را ضمن احترام به روح شهدای آنروز و خانواده های داغدیده و بزرگوار آن روز شوم به پایان می رسانم.
یک- بنظر شما چه گوشه ای از ستمی که بر این مرزنشینان روا گشته جبران نموده ایم؟
دو-آیا آن نگاه ویژه( مد نظر مقام معظم رهبری در بیانات ۱۶ اسفند ۹۵ بود، توجه ویژه به استانهای مرزی دوران جنگ تحمیلی) شامل حال مردم شهر عزیز ما گشته؟ عنایت بر پشت جبهه و در مواقعی حتی خط مقدم بودن پیرانشهر.
سه-آیا اختصاص بودجه بیشتر برای مراکز تفریحی، ورزشی و آموزشی این شهرستان ، بهترین حربه تجهیز و تولید جبهه فرهنگی این شهرستان نیست ؟(با توجه براینکه همواره در صدر آمار رفت وآمدهای مرزی استان آذربایجان غربی قرار دارد)
چهار-(عنایت بر مهاجرپذیر بودن شهرستان پیرانشهر و رشد فزاینده جمعیتی شهرستان) خلاء تخصیص بودجه های جهشی در راستای اقتصاد مقاومتی ، برای توسعه پایدار شهرستان پیرانشهر، جهت تقلیل بیکاری و رفع اشتغال کاذب ، مشهود است…
که این مهم هم با توسعه روابط با اقلیم کردستان و پوشش بازارهای آن امریست دست یافتنی.
پنج-قرار دادن یادبود بمباران ۱۷ اسفند پیرانشهر در تقویم کشوری