فوران کرایە مغازه و مسکن!/ یادداشتی از سابیر ژاکاو

فارسی خواهم نوشت، چون مسئولان این شهر، کوردی نمیدانند! شاید در این ایام و اوضاع وخیم و تراژدی کنون ایران، بە قول گفتن (از هر دم زین باغ بری میرسد، تازەتر از تازەتر میرسد)، در بین تمام مشکلات بەفور دیده شده و موجود ایران کنونی و تمامیت مشکلات معیشتی و فرهنگی این مرز و بوم، […]

فارسی خواهم نوشت، چون مسئولان این شهر، کوردی نمیدانند!
شاید در این ایام و اوضاع وخیم و تراژدی کنون ایران، بە قول گفتن (از هر دم زین باغ بری میرسد، تازەتر از تازەتر میرسد)، در بین تمام مشکلات بەفور دیده شده و موجود ایران کنونی و تمامیت مشکلات معیشتی و فرهنگی این مرز و بوم، درد قشر در حال نابود این مکانیزم هیرارشیکی همان افات زارعی در بین سر بریدن حیوانات شکم پر کن این جهان قرار گرفتە!
با سیری و سفری بە تاریخ و داستان کوتاهی برای این شهر، گویا عاشقانتر از جملات و کلمات فلسفی و جامعه شناسی باشد!
سفری نه ۷ هزار سالە از تمدن باستانی و شگفت انگیز چین خودمون! بلکە خیلی نزدیکتر و آشناتر به (جومونگ) خودمون، حدود ۱۴۱ سال پیش از میلاد، در سلسه از تمدن چین و حکومتی بەنام (هان)، در زمان قدرت (هان گائو زو)، ملت چین با کمبود بی سابقه “نمک” ناچیز خودمون، روبرو شدن. جنگهای داخلی و کشت و کشتار فراوان در اثر نبود نمک، تا تجار و بازرگانان چینی با فرصت گرفتن از همان سیستم سیستمایک کنونی هیرارشیکی در بین مردم کم سواد و بدون آگاهی از خودشناسی و اقتصادشناسی ولی در عین حال کاملا باسواد و همگی استاد و فیلسوف از هر چیزی! هر دم در بین مردم از خود هوش و ذکاوت مثال زدنی مردم بر علیه خود مردم استفاده کردند، بازرگانان با عجین کردن و پول دادن به تعدادی از افراد سودجوی خویش در بین مردمی که توان و پول خریدن نمک نداشتند، شایعات و خریدار ساختگی به راه انداختن، در بین مردم و کسبه و اهالی فقرنشین با پراکنده کردن سه، چوار برابر قیمت نمک که من به این تعداد کیلو نمک نیازمندم و با تعین قیمت از پیش تعین شده بازرگانان، مردم را سوق و هول میدادند تا نمک با قیمت سرسام اور تهیە کنند، وگرنه همین هم پیدا نمیشه…

دقیقا با سرعت تکامل تکنولوژی و عصر ارتباطات، بازرگانان کنونی زمین و مسکن، با دایر کردن گروه و کانالهای شبکه های اجتماعی، سعی در همان سیستم دارند و موفق شده اند، در شهرستان پیرانشهر با فضای توبوگرافی و موقعیت سرسام اور جغرافیایی، فضا رو برای بازرگانان محیا کرده اند تا همگی با سرعت عجیب و غریبی روی بە خریدن زمین و مسکن بیاورند و از شهرهای همجوار نیز، برای سرمایە گذاری با همان خلوص نیت به این شهر، رخنە کنند!
شهری که علما و شخصتهای آیینیشان با شعار مرگ بر کفار و کفر و کشورهای غربی در همان فضای مجازی و تکنولوژیایی که کفار و مغربین اختراع کرده اند، همه چیز را حرام میشمارد، ولی خود با اکانتهای ساختگی و رجوع به بنگاهای معاملاتی قیمتهای سرسام اور بر روی پیکره بیجان قشر فقیر این شهر میزنند و در گروهای تلگرامی با خود جلوه و جا زدن بە عنوان مستاجر و کرایه نشین و دادن قیمتهای نجومی خواهان اجاره هستم! همان سیستم هیرارشیکی چینمون!
سوالی که شاید تا بحال پرسیده باشید که چه اشخاصی از مسکن و اتومبیل کرایه ای استفاده میکنند؟
ثروتمندان، بازرگانان؟
کدام قشر ثروتمند این شهر از تاکسی و مسکن کرایه استفاد میکنند تا بفهمد درد کارگر که برای خریدن تبلت دسته دهم و کارکرده جای شارژ خراب شده، ال سی دی سه بار عوض شده و بدون سیمکارت و بلندگوی خش خش صدا درست کن و قیمت ۵ میلیون تومانی و کرایه تاکسی ٢ هزار تومانی از ورودی سال ١٣٩٩ و کرایه مسکن ١٠٠ میلیون پیش و ماهی ٢ میلیون تومن و درآمد ماهی فوقش ۴ میلیون تومن و انتظار معنی کردن زندگی شیرین رو نیز داشته باشیم!
توی تاکسی نشستە بودم، آقایی که از پدرشون کلی زمین و مسکن و از پدربزرگشون کلی پول و خانه رسیده بود و به دلیل اتومبیل خرابیشون، سوارِ تاکسی شدن! با کلی ناز و ادا! (مثل همیشه رانندگانِ تاکسی این شهر که کلی سر و صدا درآوردن که کرایه ما رو زیاد کنید، از اول سال ١٣٩٩ من خود به شخصه هر روز میانگین هر دو روز، دو یا سه بار سوار تاکسی میشم، از ٢ هزار تومان کمتر نگرفتند، بعضی با خود من غریبم بازی اینکه ای بابا ۵٠٠ تک تومنی کجا پیدا میشه، بیخیال ماجرا، یکی دیگه با ناز و گلایە و مشغول کردن شما، بیخال ماجرا، تعداد کثیری هم بدون آگاه کردن یا گفتن اینکه ندارم، اصلا وقتی ٢ هزار تومنی بدید، همە چی تمومه و بیخالن و اگر ۵ هزاری بدید و ٣ هزار باقی میدند و طلبکار هم هستند! و هستند زحمتکشان واقعی که بدون تعارف و گفتن چیزی، ۵٠٠ تک تومنی رو پس میدن)، اون آقا ٢ هزار تومنی داد و راننده با کلی طعنه و حرفهای بیخودی و صدای گوشخراش آهنگ ضبطشون! (ای بابا، ۵٠٠ تومن چیزی نیست و نە کسی باهاش فقیر میشه و نه ثروتمند) آقای محترمِ هم با تکان دادن سر و گفتن: واقعا جای تاسف داره که کسی برای ۵٠٠ تک تومنی باعث سردرد بشن و بدبختانه این فرهنگ ماست!

جالب بود، این دوست اقتصادی و فرهنگ دوستمون تنها درک انتولوجی زندگی و فرهنگ تعریف شده رو، اینچنین بازگویی فرمودند!
با کمی تامل گفتم: جناب برای من و شما ۵٠٠ تک تومنی چیزی نیست! ولی برای کارگر زحمتکش خانه ویرانه و داغون، کلیه و برای این راننده نیز، زیادیه!
نسبت کرایه تاکسی شهرستان کوچک پیرانشهر با در نظر گرفتن شهرهای همجوار مثل مرکز استان که کرایه مسیرش ١٢۵٠ تومنە، خیلی زیادِ! ولی باز گلایه ها هم افتضاح!
چه اشخاص و قشری خانه و تاکسی کرایه میکنند؟
اشخاصی که کم درآمد و تو اوج فقر هستند!
حال برای یک فروشنده یا کارگر که هر روز چهار بار برای رفتن به سر کار روزی چهار بار ۵٠٠ تک تومنی ایشون برود تو جیب راننده ای که بله میگوید با ۵٠٠ تک تومنی چیزی نمیشه، اگر روزی فقط و فقط ٨ بار ۵٠٠ تک تومنی اضافه از حقوق واقعی تعین شده خودش بگیرە، میشه ۴ هزار تومن و ماهی ١٢٠ هزار تومن!
و فروشنده ای که ماهی ۶٠٠ هزار بە جرم مونث بودنش میگیرد، باید اگر یک مسیر تاکسیش باشد، ماهی ۶٠ هزار تومن از همان ۵٠٠ تک تومنی ناچیز اقای راننده از دست بدهد!

دوستان، علما، باسوادان، اساتید، دکترها و مدافعین سلامت! دست از این اشعار بردارید و مردم فقیر و له شده زیر طماع و خواستە های خود را از این خودخواهی جیبهایتان نجات دهید، اقشار فقیر و بدون درآمد و کم درآمد این شهر و کشور، کسایی هستند که توان خرید اتومبیل و خانه رو ندارند و مجبورن کرایه کنند و شماها هستید که به کاهدون زدید!
چون سیستم بازرگانیتون رو اشتباه انتخاب کردید!