تمرکز بر روابط با همسایگان

تمرکز بر روابط با همسایگان/یادداشتی از فاتح کوردی چند روزیست که فرد اول دیپلماسی تمرکز بر گسترش روابط با همسایگان و برگزاری کنفرانسهای منطقه ای را اولویت صحبتهای خود قرار داده است.که سخنان دیروز هایکوماس وزیر خارجه آلمان در کنفرانس خبری با ظریف با این عنوان که(( کشورهای منطقه باید برخی مسائل را بین خودشان […]

تمرکز بر روابط با همسایگان/یادداشتی از فاتح کوردی

چند روزیست که فرد اول دیپلماسی تمرکز بر گسترش روابط با همسایگان و برگزاری کنفرانسهای منطقه ای را اولویت صحبتهای خود قرار داده است.
که سخنان دیروز هایکوماس وزیر خارجه آلمان در کنفرانس خبری با ظریف با این عنوان که(( کشورهای منطقه باید برخی مسائل را بین خودشان حل کنند.)) نشان از شکاف عمیق بین جمهوری اسلامی ایران و همسایگانِ مخصوصا جنوبیش یعنی کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس دارد .
ولی اگر مروری بر سابقه تاریخی در روابطمان با کشورهای همسایه در چند دهه گذشته داشته باشیم روابط نزدیک با ترکیه در دوران دولت دهم و اختلافات شدید با این کشور استراتژیک در دوران جنگ سوریه یا رابطه نزدیک برهان الدین ربانی در اوایل ریاست جمهوریش در افغانستان و وجود تنش در ادامه حکومت دولت حکمتیار و نوسانات زیاد در حوزه سیاست خارجی با بسیاری از کشورهای عربی همچو عربستان نشان از ناپایداری ارتباط جمهوری اسلامی با همسایگان مخصوصا کشورهای اهل سنت دارد.
البته در بازه های زمانی که حکومت های ایدئولوژیک در این کشورها قدرت گرفته اند این تنش شدت بیشتری پیدا کرده است .
حال با این اوصاف در حالت کلی وجود
سه فاکتور ذیل را میتوان دلایل اصلی وضعیت موجود دانست.
۱. عدم وجود اولویت‌های مناسب در روابط منطقه‌ای، مانند توجه به کشورهای آمریکای لاتین به جای اولویت قراردادن روابط نزدیکتر با همسایگان.
۲. استقلال روابط خارجی سیاسی از روابط خارجی اقتصادی که با توجه به اولویت کشورها در منافع اقتصادی جدایی این دو اولویت و مبنا قرار ندادن اولویت‌های اقتصادی در روابط سیاسی در داخل و خارج باعث چالش‌های بسیار و ناپایداری روابط جمهوری اسلامی با کشورها مخصوصا همسایگان شده است.
۳. عدم توجه به ساختار سیاسی کشورها در روابط و معادلات بین‌المللی و مبنا قرار دادن روابط در منطقه براساس گروه‌های مذهبی و قومیتیِ همسو که باعث ایجاد تنش در روابط جمهوری اسلامی با دولت قانونی این کشورها شده است.
هرچند در ارتباط نزدیک کشورهای عربی با آمریکا و غرب و وابستگی اقتصادی و سیاسیشان شکی نیست و این عامل باعث دوری بیشتر رهبران سیاسی عرب از جمهوری اسلامی شده اما اتفاقات یک دهه گذشته در منطقه این شکاف را از رهبران سیاسی کشورهای عربِ اغلب سنی به قشر اجتماعی و بطن جامعه اهل سنت نیز کشانده و باعث افزایش بیشتر این اختلاف و فاصله شده است .
ولی به واقعیت آنچه بیشتر از همه از دید رهبران و تصمیم گیرندگان جمهوری اسلامی دور مانده واقعیت و جایگاه اهل سنت در داخل کشور و تاثیر آن در بهبود روابط با همسایگان اکثرا سنی نشین می باشد .
قبول کردن اهل سنت در داخل به عنوان یک واقعیت به طور عملی و بکارگیری نخبگان اقلیتها و اهل سنت در پستهای کلیدی بدور از تبعیض و رفع محدودیتهایی در شرکت اهل سنت و همه اقلیتها در ساختار سیاسی کشور که بسیاری از این محدودیتهاحتی مبنای قانونی نیز ندارند و اصلاح قانون اساسی در مواردی کلی تر میتواند تاثیر زیادی در رفع این تنش ها داشته باشد . که نبود حتی یک مشاور از خود اهل سنت برای رییس جمهور نشان از این شکاف و واقعیت دارد. به رسمیت شناختن واقعیت اهل سنت در داخل کشور همراه با تغییر ادبیات مستعمل در سیاست خارجی و در پیش گرفتن دیالوگ به جای مونولوگ در چالشها و مشکلات منطقه با همسایگان و تعریفی دوباره از واقعیت تقریب میتواند گره گشای این گره کور باشد .
قطعا لحاظ کردن موارد ذیل کمک شایانی در کاهش تنشهای مذهبی و سیاسی در منطقه خاورمیانه خواهد کرد.
در حوزه بین الملل

۱.محدود کردن اظهار نظرهای دیپلماتیک در مورد همسایگان به مسئول مستقیم دیپلماسی کشور: زیرا در طول چند سال گذشته دیده شده اظهار نظرهای متعدد غیر کارشناسی از سوی افراد مختلف بر مقدار تنش ها افزوده است .
۲.توسعه روابط اقتصادی با کشورهای همسایه و ترکیب روابط سیاسی و اقتصادی .
۳. پیگیری حقوق اقلیتهای همسو و شیعیان از طریق گفتگو با دولتهای قانونی منطقه.
اما در داخل و در ارتباط با اقلیت اهل سنت

۱. واگذاری دستگاهها و ادارات مذهبی به خود اهل سنت که در حال حاضر همه این دستگاهها مسئولین غیر سنی دارند و آگاهی و شناخت واقعی از مشکلات اهل سنت ندارند.
۲. استخدام نیروهای اهل سنت شایسته در دستگاههای حساس امنیتی و نظامی و قضایی واقعیتی که در طول چهل سال گذشته وجود نداشته است.
۴. نظارت مرکز بر عملکرد مسئولین اقوام بالا دستی که در مناطق اهل سنت دارای مسئولیتهای حساس و مهم هستند شرایطی که باعث شده در بسیاری موارد حقوق اهل سنت آنطوری که لازم است در همان مقدار محدودش هم حاصل نگردد.
هرچند اگه به بررسی مدیران اهل سنت منتصب در طول چند دهه گذشته بپردازیم مبنای بکارگیری نیروهای اهل سنت در مسئولیتهای محدود هم با معیار اطاعت پذیری از دستگاهها و افراد خاص بوده و شایسته سالاری و توانمندی جایگاهی در انتصاب ها نداشته است.

نویسنده :فاتح کردی