سواری های محور پیرانشهر اشنویه و قانون‌شکنی آشکار

  ساعتی پیش، برای فرستادن کوله‌ی کوچک چند کیلویی که اشتباهاً از اشنویه با خود آورده بودم به ترمینال بین‌شهری پیرانشهر رفتم. پس از آن‌که کوله را تحویل دادم و شماره تلفن راننده را ذخیره کردم، خواستم هزینه را پرداخت کنم و پرسیدم چقدر تقدیم کنم؟ راننده گفت: بیست‌ونه هزار تومان از این‌ مبلغ غیرمتعارف […]

 

ساعتی پیش، برای فرستادن کوله‌ی کوچک چند کیلویی که اشتباهاً از اشنویه با خود آورده بودم به ترمینال بین‌شهری پیرانشهر رفتم. پس از آن‌که کوله را تحویل دادم و شماره تلفن راننده را ذخیره کردم، خواستم هزینه را پرداخت کنم و پرسیدم چقدر تقدیم کنم؟
راننده گفت: بیست‌ونه هزار تومان
از این‌ مبلغ غیرمتعارف تعجب کردم و گفتم: من خودم بیست هزار در نظر گرفته بودم، این نُه هزار تومان اضافه چیست؟
راننده گفت: این کوله را به‌جای مسافر جلو می‌گذارم! می‌خواهی در صندلی پشت قرار دهم و هزار تومان کمتر!

از این سخن یکّه خوردم و بر تعجّب‌ام افزوده شد. گفتم: این قانون است یا خودت چنین می‌کنی؟
گفت: ما رانندگان خودمان تصمیم گرفته‌ایم، بار ولو اندک و کم‌حجم مانند کوله را، به‌جای مسافر حساب کنیم و به‌جای چهار مسافر، سه مسافر بزنیم!
به رغم این‌که اذعان کردند که قانونی من‌درآوردی و آشکارا ظلم به مسافر است، جهت حصول اطمینان به دفتر متبوعشان رفتم.

مسئول دفتر هم بر قضیه صحّه گذاشت و در خلال گفت‌وگو متوجه شدم که هیچ ماده‌ی قانونی پشت این فعل غیر قانونی وجود ندارد. وی نهایتاً پیشنهاد داد که به‌جای بیست و نه هزار، بیست و یک هزار بپردازم و به راننده بگویم که به‌جای سه مسافر، چهار مسافر بزند. انگار او خبری از این قانون سه‌نفری به‌جای چهار مسافر نداشت!

من که خودم را مانند اصحاب‌کهف می‌دیدم، به رغم این‌که عنایت دارم که بیست و نه هزار تومان، امروزه مبلغی نیست، ولی به‌خاطر قانون‌های نانوشته و عدم‌پاسخگویی و مسئولیت‌ناپذیری و پایمال شدن حق شهروند، از ارسال محموله خودداری کردم.

به رانندگان گفتم که من یک شهروند روزنامه‌نگارم و این ماجرا را رسانه‌ای می‌کنم. با نهایت وقاحت یکی از آنان، مرا خطاب قرار داد و گفت: اگر چنین کنی، مورد بازخواست قرار خواهی گرفت! چون مدرکی نداری! به‌عنوان یک شهروند مطالبه‌گر، از نبود اخلاق حرفه‌ای و ادب مُقام ایشان و مهم‌تر از آن از فقدان نهاد پیگیر تخلفات این‌چنینی، بسیار تٲسف خوردم.
باری، چنان‌که بارها در یادداشت‌هایم بر موضع خویش مبتنی بر اصالت فرهنگ و اصلاح فردی اذعان کرده‌ام، به‌جد معتقد به وجود نیروهای بازدارنده و قانون برای سامان‌بخشی به امور هستم. گاهی به حاکمان حق می‌دهم که پاره‌ای از انسان‌ها را جز با خشونت اخلاقاً مُجاز نمی‌توان سر به راه کرد و در جای خود باز نشاند. البته معتقدم پیش از الزام قانونی، نیروهای باوراننده و انگیزاننده در راستای اصلاح وضعیت اجتماعی وجود داشته باشند.

 

یادداشتی از مولود بهرامیان