دلایل افزایش مهاجرت کوردها چیست؟
هنوز داغ خانواده سردشتی که در کانال مانش جان خود را از دست دادند، تازه بود که خبر فوت بانوی سردشتی بر روی دوش همسرش دنیا را تکان داد. در این باره گفتگویی با دکتر کامل دلپسند داشتیم که شما را به خواندن آن دعوت میکنیم. دکتر کامل دلپسند جامعهشناس توسعه اجتماعی و استاد […]
هنوز داغ خانواده سردشتی که در کانال مانش جان خود را از دست دادند، تازه بود که خبر فوت بانوی سردشتی بر روی دوش همسرش دنیا را تکان داد. در این باره گفتگویی با دکتر کامل دلپسند داشتیم که شما را به خواندن آن دعوت میکنیم.
دکتر کامل دلپسند جامعهشناس توسعه اجتماعی و استاد دانشگاه درباره مهاجرت با شرایط سخت در مناطق کردنشین کشور به رویداد ۲۴ میگوید: در مهاجرت، پدیدهای به نام دافعه از مبدا و جاذبه مقصد وجود دارد. دافعه مبدا به لحاظ زیست شهروندی در ایران برای تمام افرادی که در ایران قصد مهاجرت دارند صدق میکند و مجموعه عواملی از دافعه مبدا افراد را به سوی مهاجرت از کشور سوق میدهد، از سوی دیگر جاذبه مقصد هم نقشی تعیینکننده در میل و رغبت افراد به مهاجرت دارد.
وی ادامه میدهد: کشورهای کانادا، آمریکا، استرالیا و برخی کشورهای اروپایی از مناطقی هستند که جاذبه زیادی داشته و ایرانیهای تمایل زیادی به مهاجرت به این کشورها دارند. بالا بودن شاخصهای توسعهای، شاخصهای انسانی و شاخصهای حمایت اجتماعی در این کشورها به شکلی است که هر انسانی علاقه دارد که در کشور خودش هم چنین مواردی وجود داشته باشد و به همین میزان از تنعم اقتصادی، رفاهی، امنیت اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را برخوردار باشد.
این جامعهشناس توسعه اجتماعی خاطرنشان میکند: پدیده کردبودگی را به عنوان عامل تشدید کننده میل به مهاجرت در میان اقشار مختلف اجتماعی که در حیات اقتصادی اجتماعی مناطق کردنشین حضور دارند، تلقی میکنم. حقیقت آن است که یک نگاه فراگیر امنیتی نسبت به کردها وجود دارد. تجربه زیسته کردها بسیار متفاوت از تجربه زیست سایر حیاتهای اجتماعی مبتنی بر قومیت در کشور است.
رتبه یک مهاجرت از سردشت در میان شهرهای آذربایجان غربی
وی با بیان اینکه مهاجرت کردها با مهاجرت سایر مردم در مناطق دیگر ایران متفاوت است، عنوان میکند: مهاجرت در مناطق جنوب غربی آذربایجان غربی در تمام کشور رتبه یک را به نسبت جمعیت خود دارد. تعداد افرادی که طی ۳ سال اخیر از سردشت به عنوان جنوبیترین شهر استان آذربایجان غربی مهاجرت کردهاند بیش از هزار نفر است. این تعداد یا با استفاده از ترفندهای آگاهانه مهاجرت کردهاند یا اینکه بخش عمده و اعظم آنها با حراج تمام زندگی و مهاجرت به صورت قاچاق رفتهاند.
دلپسند با تاکید براینکه سردشت با وجود ظرفیت گردشگری، اقتصادی و فرهنگی بالا، دچار طردشدگی فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی شده است، اضافه میکند: افراد در این شهرستان شغل و حیات اجتماعی ندارند، تمام سیستم دولتی در این شهرستان غیر کُرد بوده و فضایی برای زندگی اجتماعی و اقتصادی شهروندان سردشتی وجود ندارد. تنها مرزی که تبادل مرزی در آن رخ داده و بخشی از منابع درآمدی جوانان در این منطقه است بسته شده است.
وی اظهار میکند: سردشت به عنوان یکی از مهاجرفرستترین شهرهای ایران و به عنوان اولین شهر مهاجرفرست مناطق کردنشین در بنبست سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جنوب استان آذربایجان غربی گیر کرده است. ۹۲ درصد از جنگلهای آذربایجان غربی در این شهرستان قرار دارند. اما آیا این ظرفیت گردشگری باعث توسعه اجتماعی و اقتصادی مردم ساکن سردشت شده است؟ آیا آزادی سیاسی برای اظهار نظرهای مبتنی بر خواست مردم این منطقه وجود دارد؟ آیا آزادی اقتصادی بر اساس فعالیتهای مبتنی بر ظرفیت منطقه وجود دارد؟ آیا از مرز به عنوان منطقه حائل مشترک میان ایران و اقلیم کردستان عراق برای توسعه اقتصادی استفاده شده است؟ پاسخ تمام این سوالات خیر است.
این جامعهشناس با بیان اینکه به عنوان یک مرزنشین تحصیلکرده به ناچار مرکزنشین شدهام، میگوید: اگر ناچار باشم مهاجرت هم خواهم کرد. سیستم مبتنی بر تبعیض برای مناطق مرزنشین در مرکز ایران هم وجود دارد. حتی در مرکز کشور هم فرصتهای برابر وجود ندارد. وقتی در مبدا تبعیض به عنوان عامل دافعه وجود دارد و در مقصد هم جاذبههایی وجود دارد مهاجرت انجام میشود. در سفرهایی که به سردشت داشتم متوجه شدم که سردشت به لحاظ چالشهای اجتماعی از شهرهایی است که بیشترین آمار خودکشی در استان آذربایجان غربی را دارد. قاعدتا فرد اگر مهاجرت کند بهتر از این است که خودش را از بین ببرد.
رشد ۸۶ درصدی خودکشی در سردشت طی ۳ سال
او تصریح میکند: پدیده خودکشی در سردشت طی ۳ ساله گذشته ۸۶ درصد رشد داشته است. در این شهر افراد تحصیلکرده به دلیل بیکاری ناچار به دستفروشی هستند. این افراد کدام فرصت اجتماعی و حیات اجتماعی را دارند؟ این موارد در این شهرستان مرزی بنبست است. سالیانی است که میگویند ما را از بنبست اجتماعی و اقتصادی با کشیدن یک جاده مواصلاتی به شهرستان بوکان نجات بدهید. هیچ مسئولی نیست که بگوید راه برونرفت از بنبست مواصلاتی در سردشت ایجاد راه است. این شهر تحت سیطره اداری، انتظامی، سیاسی و اقتصادی مرکز استان است که ۲۵۰ کیلومتر از این شهرستان فاصله دارد. ۲۵ سال است که مردم این شهر میگویند شهرستانی با ۲ شهر و ۲۱۴ روستا نیاز به یک نماینده مستقل در مجلس دارد این در حالی است که نماینده سردشت و پیرانشهر یکی است، اما بسیاری از افرادی که در مرکز استان هستند به خاطر اینکه یک نماینده کُرد زبان به جمعشان اضافه میشود با این موضوع مخالفت میکنند.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه در سردشت کوهی از مشکلات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی را داریم که فشار آن روی مردم محلی است، اظهار میکند: این کوه مشکلات یا خود را به صورت آسیبهای اجتماعی نشان داده و وارد گودال تولید بسیاری از ممنوعیتهای اجتماعی شده است، یا اینکه خود را به صورت خودکشی یا مهاجرت نشان میدهد.
او با تاکید بر اینکه در نگاه جامعهشناسان مسائل اجتماعی راهحلهای اجتماعی دارند، خاطرنشان میکند: تا زمانی که سردشت به عنوان مهاجرفرستترین شهر در مناطق کردنشین جزو بدنه مورد توجه برای ایجاد تبعیض مثبت نشود تمام چالشهای سیاسی و اجتماعی از قبیل مهاجرت، کولبری، خودکشی و … تداوم خواهد داشت. همه این افراد قربانی نظام سیاسی اجتماعی در جامعه ما هستند. این افراد قربانی سیاستهایی هستند که توسط مرکزنشینان ناآگاه نسبت به مسائل مناطق کردنشین گرفته میشود. هیچیک از سیاستمداران ما از مطلعین محلی و کلیدی منطقه درباره مشکلات نمیپرسند. این افراد در بازدیدهای خود تنها با فرماندار و مسئولان نظامی و امنیتی صحبت میکنند و دادههای غیرمتقن و غیرواقعی به آنها داده میشود. این مسئولان با سمنها درباره مشکلات صحبت نمیکنند.
دلپسند تصریح میکند: تا زمانی که به خواست مردم مناطق کردنشین توجه جدی نشود، شهروندان این مناطق در طولانی مدت دچار واگرایی سیستمی تنها به دلیل رفتار تصمیمگیرندگان خواهند شد و این شرایط هم ماندگار خواهند شد چرا که هیچیک از دولتمردان ما هم توانایی شناخت مشکلات این مناطق را ندارند.
وی با بیان اینکه کردها در جسارت اجتماعی و دانش سیاسی قبل و بعد از انقلاب حرفی برای گفتن داشتهاند، اضافه میکند: به دلیل رفتاری که با این مردم شده ترسی از طردشدگی دائمی در آنها وجود دارد. بسیاری از افرادی که در سیستم اداری هم کار میکنند آنقدر گزینشی انتخاب شدهاند که از اظهار نظرهای ساده مبتنی بر مشکلات هم ترس اجتماعی دارند. حد اظهار نظر مبتنی بر مشکلات تنها در مقالات وجود دارد که مسئولان این مقالات را نمیخوانند. ما حتی یک استاندار کرد هم نداشتیم. معاون وزیر تنها یک نفر بود. چطور انتظار داریم که این افراد حرف بزنند. هژمونی نگاه امنیتی نسبت به کردها در کشور باعث شده که این مردم حرف نزنند. نمیدانم کدام انسانی میتواند این مساله را تصور کند که یک زن و یک مرد همراه دو بچه آنقدر خسته شوند که زن از شدت خستگی ایست قلبی کند و مرد کیلومترها راه جسد همسرش را کول کند تا او را به جایی تحویل دهد آنهم در مقابل چشم فرزندانش.
این جامعهشناس عنوان میکند: وقتی در نگاه ما رویکرد این است که یک خانم مجری میگوید آنهایی که دوست ندارند، بروند نباید انتظار زیادی از جامعه داشت. به نظر من زندگی با عزت حتی اگر مبتنی بر مرگ باشد بسیار شرافتمندانهتر است از اینکه در جایی زندگی کنم که تنها امکان زنده بودن به من بدهند. من در سازمانی فعالیت میکنم که رئیس آن سازمان که از بزرگان سیاسی کشور است به راحتی میگوید شما کردها در ایران تنها حق زندگی دارید و تمام. تا آخرین روز زندگی این حرف را فراموش نمیکنم. وقتی با من اینگونه صحبت میشود آیا نباید انتظار داشت فردی که در نقطه صفر مرزی زندگی کرده و مجبور است برای تداوم زندگی به کولبری و … روی آورد، از ایران مهاجرت کند.
او خاطرنشان میکند: برای درک کردبودگی باید در میان مردمان کرد زندگی کنید تا متوجه شوید کردها افرادی شاد هستند که تنها خواستهشان زندگی شاد و با رفاه است و چیز دیگری نمیخواهند. آنها میخواهند در سرزمین خود زندگی آبرومندانه و با عزت داشته باشند. ادبیات کردی پر از شعرهایی است که معنیشان زندگی پرعزت است.
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0