پاییز زیر سایه کرونا و محک حیات اجتماعی/ یادداشتی از دکتر کامل دلپسند
تحولات ۹ماه اخیر، جامعه ایرانی را به شرایطی رسانده که به باور من در ۴۰سال اخیر بیبدیل بوده است. واقعیت این است که ساختار اجتماعی و فرهنگی جامعه ایرانی به تبع تحولات ساختار سیاسی ایران خصوصا بعد از انتخابات مجلس و نیز تحولات ساختار اقتصادی ایران از فروردین امسال با گسترش کروناویروس و تشدید تحریمهای […]
تحولات ۹ماه اخیر، جامعه ایرانی را به شرایطی رسانده که به باور من در ۴۰سال اخیر بیبدیل بوده است. واقعیت این است که ساختار اجتماعی و فرهنگی جامعه ایرانی به تبع تحولات ساختار سیاسی ایران خصوصا بعد از انتخابات مجلس و نیز تحولات ساختار اقتصادی ایران از فروردین امسال با گسترش کروناویروس و تشدید تحریمهای بینالمللی و وضعیت ساختار داخلی اقتصاد، بسیار متحول شده است. کرونا بدون شک حتی پایدارترین اقتصادها را هم کوچک کرده است، چه برسد به اقتصادهای متکی به نفت یا تحت تحریمهای بینالمللی. دادههای متقن علمی و گزارشهای رصد تحولات اقتصادی و اجتماعی جامعه ایرانی نشان میدهد که شرایط حاکم بر این ۹ماه که بخش کوچکی از نوک پیکان سیاستگذاریهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی ایران است بیش از هر چیز رفتار شهروندان ایرانی را تغییر داده است. جامعهشناسان کلاسیک بر این باورند که ضرورت دارد پدیدههای اجتماعی را با پدیدههای دیگر تبیین کرد.
بر این اساس باید گفت که بههمپیوستگی پدیدههای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی در هیچ دورهای به این اندازه نبوده است. آنچه اینروزها مشاهده میکنیم برآیند موج تلاش برای حضور در بازار سهام، بازار طلا و بازار دلار و هرگونه تلاشی برای گریز از نقدینگی بهصورت غیرکالایی یا ریالی است؛ تلاشهایی که حتی در بسیاری مواقع با رفتارهای خشونتآمیز در صفهای خرید دلار همراه بوده است.
بخشی از اعتماد اجتماعی را میتوان با اعتماد شهروندان یک جامعه به واحد پولی سنجید. بهراستی چند درصد ایرانیها تعهد عملی برای انباشت سرمایه به صورت واحد پولی ایران دارند. دادههای رفتارهای فرهنگی ایرانیان در چند سال اخیر نشان میدهد که میزان اعتماد کنشگران جامعه ایرانی در سطح اعتماد نهادی، سازمانی و فردی بهشدت کاهش یافته است و وضعیت ۹ماه اخیر به بغرنجشدن و پیچیدهترشدن اوضاع انجامیده است.
بهنظر میرسد بیش از هر زمان دیگر کارایی ساختارهای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی با میزان اعتماد عمومی به عملکرد و کارایی آن نظام سنجیده میشود. جایگاه و نقش سرمایه اجتماعی در فرآیند توسعه جامعه و پیشگیری از آسیبهای اجتماعی و عوارض ناشی از فرسایش آن سبب شده است که سرمایه اجتماعی نظیر سایر انواع سرمایههای فیزیکی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، نمادین و… مورد توجه اندیشمندان و مسئولان قرار گیرد.
سرمایه اجتماعی به شبکهای از روابط و پیوندهای مبتنی بر اعتماد اجتماعی بینفردی و بینگروهی و تعاملات افراد با گروهها، سازمانها و نهادهای اجتماعی اطلاق میشود که قرین همبستگی و انسجام جمعی و برخورداری افراد و گروهها از حمایت اجتماعی و انرژی لازم برای تسهیل کنشهای آنان در جهت تحقق اهداف فردی و جمعی است.بر این اساس مفهوم سرمایه اجتماعی، مورد توجه اغلب صاحبنظران تلفیقگرای معاصر قرار گرفته است.
برخی چون پارسونز، هابرماس و گیدنز بهطور عام و کسانی چون کلمن (۱۹۸۸)، بوردیو (۱۹۸۶)، فوکویاما (۱۹۹۹) و پانتام (۲۰۰۰) بهطور خاص، سرمایه اجتماعی را مورد توجه قرار دادهاند.
سرمایه اجتماعی یکی از در دسترس ترین مفاهیمی است که میتواند وضعیت جامعه ایرانی را برای سنجش اعتماد عمومی و جمعی تحلیل کند. براساس دادههای اجتماعی متقن باید گفت که سرمایه اجتماعی (برآیند یا مجموع مولفهها یا ابعاد) در ایران کم و رو به متوسط است. اگر روند موجود (کاهش سرمایه اجتماعی قدیم و عدمتولید و جایگزینی سرمایه اجتماعی جدید) تداوم یابد احتمالا در آینده نیز میزان سرمایه اجتماعی در ایران کاهش خواهد یافت. بحرانهای اجتماعی و اعتراضات جمعی در ۳سال اخیر نشان داده است که بسیاری از اعتراضات اجتماعی خاستگاه طبقاتی دهکهای پایین اجتماع و نیز حاشیههای بیرون از متن نظام شهرنشینی بوده است. به همین دلیل بهنظر میرسد براساس الگوی اتفاقافتاده، سیر تحولات چند ماه اخیر و کاهش قدرت خرید جمعی- در بخش اعظم طبقه متوسط و طبقه متوسط رو به پایین- شرایط برای ایجاد کنشگری خارج از عرف مبتنی بر کاهش سرمایه اجتماعی و اعتماد عمومی فراهم خواهد شد.
از طرف دیگر با تأمل در نظریهها و رهیافتهای معتبر جامعهشناختی میتوان نتیجه گرفت که «اعتماد» متغیری مهم و تأثیرگذار در جوامع مدرن و در حالگذار است که منجر به کنشهای فعالانه یا منفعلانه نسبت به محیط میشود. در فقدان یا ضعف اعتماد سیاسی و اجتماعی، رفتارهای تقدیرگرایانه، مصلحتجویانه، بدبینانه یا انزواطلبانه جایگزین میشود.
اعتماد شخص در دوران مدرن فراتر از سنت، خویشاوندی و اجتماعهای محلی است، به همین دلیل باید گفت که جلب اعتماد از سوی سازمانها و نهادهای اجتماعی، سیاسی و دولت، مهمترین منبعهای تأمین سرمایه اجتماعی است.
و در نهایت اگر از بُعد سیاسی به قضیه نگاه کنیم تمرکز منابع قدرت و ضعف جامعه مدنی در روندی تاریخی و درازمدت موجب شده است که سرمایه اجتماعی اعتماد سیاسی در ایران، سرمایهای آسیبپذیر باشد. فرهنگ سیاسی جامعه ما در طول تاریخ معاصر به دلایل مختلف با عناصری از بدبینی و بیاعتمادی و به تبع آن رقابتستیزی و مشارکتگریزی همراه بوده است. پارهای از بیاعتمادیهای سیاسی در ایران، ناشی از انباشت تجارب تاریخی مردم این کشور است که بهصورت زندگی سیاسی درآمده است که بهصورت بلامنازع در طول تاریخ در حال تکرارشدن است.
با توجه به مجموع این بههمپیوستگیهای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی در شرایط کرونا و اوج گیری بیاعتمادی اجتماعی، سیاسی و فرهنگی، اگر در سیاستهای کلی اعتماد برانگیز عمومی، تجدیدنظری اصلاحگرایانه صورت نگیرد، پاییز پیشرو خزان دلانگیزی نخواهد بود.
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0