سالها بود شنیده بودم و در کتابها دیده بودم مردی از تبار ایران زمین بسیار کتابها نوشته و در علوم روز زحمت برده که در توصیف بزرگیش همان بس که تنها کسی بوده که در اهل سنت لقب حجت الاسلام گرفته و حجتی بر اسلام بوده ودر تلاش وخدمتش به علوم همان بس
که در میان متفکران اسلامی، هیچیک به اندازه محمد غزالی تألیف و تصنیف نکرده است. گویند تألیفهایش را شمار کردند و بر روزهای عمرش تقسیم نمودند، هر روز چهار جزوه شد و تردیدی در آن نیست که بسیاری از این آثار که اسامی بیشتر آنها در تاریخ نهضتهای فکری اسلامی ازرودکی تا سهروردی آمدهاست، منسوب به اوست. میگویند تعداد کتابهایی که در طول زمان به وی نسبت دادهاند شش برابر رقمی است که خود وی دو سال پیش از مرگش در نامهای به سنجر یادآور شدهاست: «بدان که این داعی در علوم دینی هفتاد کتاب کرد…» و همین موضوع کار پژوهش را بر اهل تحقیق تا حدی دشوار نموده است. از جمله خاورشناسان و دانشمندانی که در مورد تالیفات غزالی تحقیق کردهاند میتوان مک دونالد، گلدزیهر،لویی ماسینیون، اسین پلاسیسوس، مونتگمری وات، موریس بوژیر، میشل آلار، و عبدالرحمن بدوی را نام برد. خصوصاً دکتر عبدالرحمن بدوی دانشمند مصری، با یاری گرفتن از مجموعه تالیفات خاورشناسان قبل از خود، کتاب مؤلفات الغزالی را به نگارش درآورده که در سال ۱۹۶۰ چاپ شده است.
حال با همه این اوصاف سرمست از دیدار یار روانه توس شدم. از راننده تاکسی جویای مقبره امام غزالی شدم ولی با اینکه متولد توس بود نمیشناخت .
بعد که از بزرگی و تالیفات امام گفتم تا نام کیمیای سعادت به میان آمد گفت نام کتابهای امام غزالی را در کُتُبِ درسی و امتحانات کنکور شنیده ام . از جوانی که مغازه اش حوالی مقبره امام محمد بود محل دقیق را که پرسیدم ما را راهنمایی کرد و به محل گفته جوان که رسیدیم درشان امام غزالی مقبره ای را نیافتیم .ولی در آن برهوت به غیر از محلی فنس زده شده که قسمتی از فنس پاره شده بود و گوسفندان در حال چرا بودن جای خاصی را پیدا نکردم . حرفهای آن راننده که امام غزالی را نمیشناخت و تابلویی که در محیط فنس بود بیشتر اقناعم کردکه شاید همان جا آرامگاه امام غزالی باشد نزدیک که شدم همان بود که دنبالش بودم ولی گوسفندانِ چران در مقبره و آن همه بی توجهی را که دیدم من و راننده بسیار منقلب شدیم و اشک برای مظلومیت علم و عالمان واقعی این سرزمین در چشمانم حلقه زد جالب آنکه در تابلوی داخل آرامگاه نیز به بی نظیر بودن علم و جایگاه امام اشاره شده بود و بسیار از بزرگیش تعریف کرده بود . حال که برگشتم تازه فهمیدم چرا بیرکران(متفکران) کوچرند(مهاجرند) و برندگان نوبل ریاضی ما در خارج با سرطان میمیرند.
تعصبات خشک و افراطی که باعث شده تکریم از بزرگان و مفاخر ایرانیمان را از یاد ببریم و دلمان را به حاشیه هایی خوش کنیم که جایگاهی در هیچ معادله ای ندارند.
نویسنده :فاتح کردی
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0