‌‌صلح و شادی سرزمینم آرزوست/دکتر احمد غم پرور دانش آموخته جغرافیای سیاسی

چند ماه پیش در نتیجه گیری یکی از نوشتارهایم برای سایت پیرانشهر رووداو که به زبان کُردی تحت عنوان ” برنده و بازندهای جنگ داعش از منظر هیدروپولیتیک” نگارش شده بود، آمده بود که ترکیه برنده جنگ داعش است چراکه توانست در سایه وضعیت پیش آمده حداقل به دو هدف برسد: نخست، حوزه نفوذ خود […]

چند ماه پیش در نتیجه گیری یکی از نوشتارهایم برای سایت پیرانشهر رووداو که به زبان کُردی تحت عنوان ” برنده و بازندهای جنگ داعش از منظر هیدروپولیتیک” نگارش شده بود، آمده بود که ترکیه برنده جنگ داعش است چراکه توانست در سایه وضعیت پیش آمده حداقل به دو هدف برسد: نخست، حوزه نفوذ خود را در پهنه های جنوبی گسترش دهد و دوم، سیاست های آبی خود را بدون کمترین نگرانی و مشکل به پیش ببرد. اما بُرد ترکیه در سیاست آبی چه هزینه ای را حداقل متوجه سه کشور سوریه، عراق و به طور ویژه ایران نموده و رویکرد منطقی و صلح آمیز به حوزه سیاست آبی چه می¬تواند باشد؟ اهمیت مسئله باعث شد تا در این نوشتار با نگرش سیستمی به توضیح بیشتر موضوع بپردازم.
سوئل بی کوهن در اثر ماندگار خود در جایی اشاره می کند که ترکیه بدون کُردستان کشوری بدون مسئله و مترقی خواهد بود. در سفری که به ترکیه داشتم اهمیت این موضوع را از نزدیک دیده و لمس کردم. سواحل شمالی، غربی و بخشی از جنوب غربی ترکیه “ترکیه اروپایی” است، جدای از پیشرفت در حوزه های گوناگون به ویژه در زمینه زیرساخت ها و اقتصاد از زاویه آب هم به نظر می رسد بدون مشکل باشد، این در حالی است که تفاوت غرب و شرق کشور به روشنی نمایان است و همه متن جامعه از اقتصاد، سیاست و… به طور ویژه جغرافیا را شامل می-شود. در حوزه جغرافیا، بخش شرق و جنوب شرق ترکیه به نسبت غرب و شمال کشور به مراتب فقیرتر است با این وجود، این کشور از دهه ۸۰ میلادی در قالب رویکرد اوزالی (تورگوت اوزال رئیس جمهور وقت) درصدد است از طریق پروژه های آب موسوم به گاپ سیاست تحلیل کُردها را به هدف برساند و اما امروزه در کنار این هدف از پروژه دیگری که البته به موازات آن دنبال کرده پرده بر می دارد و آن حداکثر استفاده از سیاست آبی در سیاست برون مرزی و در پیوند با کشورهای جنوبی است، این گزاره ژئوپولیتیک با پیش بینی های صورت گرفته مبنی بر گرمایش یک و نیم تا ۲ درجه ای هوا برای منطقه به نظر می رسد برای سیاست خارجی ترکیه بسیار نوید بخش و برای کشورهای پایین دست بسیار مایه نگرانی باشد چراکه برای کشورهای پایین دست و به طور ویژه ایران که با مشکل کم آبی دست و پنجه نرم می کنند و در سال های آینده احتمال تعمیق آن می رود بسیار گران تمام خواهد شد. وضعیت یاد شده در صورت تداوم، انتظار جنگ آب بین کشورهای همسایه را بدیهی جلوه می دهد. اما جنگ آب ابعاد به مراتب خطرناک تری از خشونت، شدت و شعاع دایره جنگ به ثبت خواهد رساند زیرا به طور مستقیم با حیات و زندگی مردم گره خورده از این رو، قدرت تخریبی آن به مراتب وسیع تر از جنگ ایدئولوژی یا دیگر انواع جنگ ها خواهد بود. در این چارچوب انتظار دوره ای از صلح و شادی در منطقه بیش از آنکه واقعی بنماید بیشتر رؤیا خواهد بود.
در پیوند با ترکیه؛ در این که این کشور از آب گل آلود ماهی گرفته و از وضعیت موجود حداکثر استفاده را برده شکی نیست، اما اقدام این کشور به هیچ وجه منطقی نیست و با اصول اخلاقی بسیار فاصله دارد به ویژه اگر سخنان یکی دو دهه گذشته رهبران این کشور را تحلیل کرد که مدام از آب همچون ابزاری در پیش برد اهداف سیاست خارجی ژئوپولیتیک محور در امتداد جنوبی جغرافیایشان سخن می رانند هرچند صحبت از تنظیم آب و مهار سیل های ویرانگر و دیگر اهداف انسان دوستانه می زنند اما از تفکر هیدروپولیتیک محور آن ها پرده برمی دارد و رئال پولیتیک (واقع گرایی در سیاست) در سیاست بین الملل پوچی سخنان انسان دوستانه آنها را برملا خواهد کرد و در این کوچکترین شکی نیست. اما در این میان پرسش بنیادین این است که “چاره چیست؟”.
به نظر می رسد برای تغییر وضعیت موجود و تحقق صلح و شادی در خاورمیانه کشورهای جنوبی و به ویژه ایران باید همزمان در “دو حوزه فعال” شوند؛ نخست لازم است در “حوزه اندیشه” اقدامات جدی صورت دهند. این به معنای آن است که محیط زیست گرایی از نهاد خانواده و آموزش و پرورش و مبانی مذهبی همچون اصول بنیادین به رسمیت شناخته شده و به گفتمان مرکز تبدیل شود. تحقق هدف یاد شده به معنای موفقیت و مدیریت بحران-های زیست محیطی داخلی و همزمان هموار شدن زمینه برای تحقق حوزه دوم است که دولت ها به موازات حوزه نخست باید دنبال کنند و آن تلاش برای همه گیر شدن “تفکر سیستمی” است. تفکر سیستمی که نگرش غالب در دانش جغرافیاست به موجب آن جزء همزمان در کنار کل در نظر گرفته می شود اما این کلیت است که اولویت می یابد با این وجود، توجه به جزء از اهمیت برخوردار است زیرا کوچکترین تغییر و دست¬کاری در جایی به دیگر حوزه¬های سرایت کرده و سرانجام کلیت سیستم را از خود متاثر می سازد. در سایه این تفکر، مجموعه خاورمیانه به طور اعم و چهار کشور ترکیه، ایران، عراق و سوریه همه با هم یک سیستم را تشکیل داده و ایران و ایرانیان در کنار دیگر کشورها به این دانش دست خواهند یافت که به طور مثال اگرچه فرات از ترکیه سرچشمه می گیرد اما باید برای حفظ و نگهداری آن حداکثر تلاش به عمل آید چراکه کوچکترین تغییر در آن به طور مستقیم بر زندگی همه تاثیر خواهد گذاشت.
نتیجه آنکه در صورت تلاش منظم و سنجیده در هر دو حوزه از آنجایی که تفکر مردمان و دولتمردان (حوزه افقی و عمودی) کاملا پرورش یافته و تفکر سیستمی بخش جدایی ناپذیر آنها خواهد شد، دیگر محلی برای “تفکر هیدروپولیتیک” که ترکیه پیروی کرده و یا هر کشور دیگری که بخواهد دنبال کند باقی نمی ماند و انتظار صلح و آشتی در آینده در سایه تفکر محیط¬زیست¬گرایی برای خاورمیانه و باشندگان آن روشن و بدیهی می نماید.
به امید آن روز