پیرانشهر از ظهور تاکنون، پیشینه و پیدایش

پیرانشهر از ظهور تاکنون « پیشینه و پیدایش» دانشنامۀ پیرانشهر: دکتر کمال روحانی پیشینه     پیران­شهر به مانند یک شهرستان، سابقه ­ای ۷۰-۶۰ ساله دارد و در گذشته ه­ای نه چندان دور «خانَِه» (xana/e)نامیده می­شد که هنوز این نام قدیمی بر زبانِ ساکنان محلّی آن جاری است. در میان وجوهِ تسمیه­ای که برای این شهر […]

پیرانشهر از ظهور تاکنون

« پیشینه و پیدایش»

دانشنامۀ پیرانشهر: دکتر کمال روحانی

پیشینه

    پیران­شهر به مانند یک شهرستان، سابقه ­ای ۷۰-۶۰ ساله دارد و در گذشته ه­ای نه چندان دور «خانَِه» (xana/e)نامیده می­شد که هنوز این نام قدیمی بر زبانِ ساکنان محلّی آن جاری است. در میان وجوهِ تسمیه­ای که برای این شهر مطرح است «خانِه: بدون تلفّظِ حرفِ هاء» به معنی کاروانسرا، بازارگاه، چشمه، تپّه­ های خاکی، از دیگر وجوه، درست­ تر می­نماید. گرچه احتمالِ بودِ وجوهی دیگر نیز مردود نیست؛ اگر بخواهیم از منظر تاریخی و هم واژگان­شناسی(فقه ­اللغه) به چرایی نامگذاری و زمانِ پیدایش شهرستان پیرانشهر بپردازیم، می­توان، این گونه به پاسخ نشست:

  • از لحاظِ تاریخی، قدیمی­ترین نوشته که به نام«خانه» اشاره می‌کند و احتمالاً منظور از آن، همین شهرستان پیران­شهرامروزی باشد، کتاب «مُعْجَم البُلْدان» اثر یاقوت حَموی در قرن ۷ هجری است؛ آن گاه که در توصیف بَسْوی (به گمان زیاد، روستای پسوه امروزی در بخش لاجان پیرانشهر) می­نویسد: «بَسْوی، بُلَیْدۀٌ فی أوایلِ آذربایجان، بینَ «أشنو» و «مراغَه» قُرْبَ خان خاصْبَک، رأیتُها…: بَسْوی، شهرکی است در ابتدای سرزمین آذربایجان میان «اشنو» و «مراغه» نزدیک خانْ خاصْبک و من آن را دیده­ ام» (معجم البلدان، یاقوت حموی، ج ۱ ص ۳۰۳٫) همین دیدگاه را حمدالله مستوفی در قرنِ ۸ هجری  بیان می­کند و آن را جزوِ۴ شهرِ تومانِ مراغه اسم می­برد.( نزهه القلوب حمدالله مستوفی، به کوشش محمد دبیر سیاقی، ص۸۶) در زمان ناصر الدین شاه قاجار، محمّدخانِ صنیع الدوله در کتاب«مرآۀ البلدان » همان سخنِ یاقوت حموی را دربارۀ این منطقه تکرار و تأیید می­کند.( مرآه البلدان، محمدخان صنیع الدوله، به کوشش محمّد سپانلو، ج۱،ص۳۵۴).

دانش­نامه بزرگ اسلامی می­نویسد: «ظاهراً، خان خاصبَکی که یاقوت، بَسْوى یا پسوا را در نزدیکی آن، یاد کرده است، همان خانه یا پیرانشهر امروزی باشد.»( دانش­نامه بزرگ اسلامی، ج ۱۴، مقاله شماره ۵۵۹۷) همچنین، تا جایی که نگارنده تحقیق نموده و بیشتر متون تاریخی مربوط را بررسی کرده است، در باره فردی به نام «خاصْبَک: خاصْبَگ: خاسْبَگ » که گمانِ آن برود در این مناطق بوده باشد، چیزی وجود ندارد. چه بسا به دلیل نبودِ تاریخ نگاری دقیق در میانِ کردها، اطّلاعات لازم و روشنگر، در بابِ ایشان و خانِ خاصْبک، موجود نیست، امّا بَسوا یا پسوه امروزی، تاریخی دراز دامن­ تر دارد و بودَش تا به قبل از اسلام نیز می­رسد. (جغرافیای سرزمین­های خلافت شرقی، لسترنج،ترجمه محمد عرفان.)

نکتۀ قابل ذکر آنکه، در قسمت بالایی شهر و در مسیر کنونی دانشگاه پیام نور پیرانشهر، مقبره­ای به نام «چاکی­خرخاس: āki xrxāsČ» وجود دارد که هم اکنون نیز مردم پیرانشهر به دیدۀ احترام به آن می­نگرند. سؤال این است: آیا مابین «چاکِ خرخاس» و «خاس­بَگ: خاصبک» که یاقوت حموی در کتاب «معجم البلدان» از آن یاد می­کند ارتباطی می­توان یافت یا خیر؟ 

۲- خانه(xâna) به معنی کاروانسرا و بازارگاه.

۳- خانی(xâne) به معنی چشمه؛ آن هم به سببِ وجود چشمۀ جوشانِ کهنه خانه که هنوز هم جاری و ساری است و بخشی از آب شُربِ شهرستان را تأمین می­کند. علاوه بر این «خانی» در پهلوی و متون قدیمی ادب فارسی به معنی حوض و چشمۀ آب آمده است.

 

پیدایش

حیات و نقطه واقعی شکل­گیری پیران­شهر یا خانه به عنوان شهر و شهرستان از سال ۱۳۲۸ شمسی به بعد است و قبل از آن، خانَِه، دهی بود از دهستانِ پیران، وابسته به شهرستان مهاباد با جمعیتی در حدود ۵۱ نفر، چنان­که علی اکبر دهخدا به نقل از «فرهنگ جغرافیایی ایران،۱۳۳۰: ج ۴، ص۱۸۷٫» می­نویسد: « خانَه، دهی است از دهستانِ پیران، بخشِ حومه شهرستان مهاباد، واقع در ۶۰ هزار گزی باختر مهاباد… این ده در جلگه قرار دارد و آب و هوایش سرد و سالم است. سکنه آن ۵۱ تن که سنّی مذهب و کُردی زبانند. دهکده مزبور از رودخانه لاوین مشروب می­شود و محصولاتش، غلات و توتون و حبوبات است و اهالی آن جا به زراعت و گله­داری اشتغال دارند و راه آن، شوسه و در آن­جا، پادگان نظامی و ۳۰ دکان و مرزبانی درجۀ یک گمرک است.»( لغت نامه دهخدا، ج ۶، ص ۹۴۵۵٫).

   بعد از احداثِ پادگانِ نظامی در سال ۱۳۲۸ شمسی، زمین ه­ای مساعد، برای رشد و گسترش خانه به وجود آمد و بخش جدید و تازه توسعه یافته(مابین روستای زرگتن و روستای کهنه خانه)، شهرِخانه و بخش قدیمی آن، کهنه خانه باقی ماند. روستای زرگتن نیز  به مرور با بخش جدید، پیوند خورده و شهرِ خانه، شکل گرفت. بعد از آن، در سال ۱۳۲۸ شمسی، دهستان­های پیران، مامش و کهنه لاهیجان از شهرستان مهاباد، جدا و به نام بخشِ خانه، تابعِ شهرستانِ نقده گردید و آبادی خانه، مرکز بخش شد.( دایره المعارف فارسی، غلامحسین مصاحب، ذیل خانه.). در سال ۱۳۴۷ هـ. ش به دلیل سکونت ایلِ پیران در بخش مرکزی به شهرستان پیرانشهر به  تغییر نام یافت. در سال ۱۳۵۵ شمسی، پیرانشهر با سه دهستان و یک بخش به نام حومه ضبط شده است و در سال ۱۳۶۶ شمسی، حسبِ تصویب هیئت وزیران، پیرانشهر، مشتمَل بر پنج، دهستان گردید: پیران، لاهیجان، منگور غربی، لاهیجان شرقی، لاهیجان غربی.

    سرانجام در سال ۱۳۷۳ هـ. ش، بخش لاجان در این شهرستان تشکیل شد و در حال حاضر دارای دو بخش لاجان و مرکزی با پنج دهستان است (دایره المعارف بزرگ اسلامی ج ۱۴، همان.) اخیراً روستای شین آباد در یک کیلومتری پیرانشهر، به دلیل افزایش جمعیت شهر نشینی، به شهرستان ملحق شده است. لذا پیرانشهر کنونی، تشکیل یافته از خانه­ی گسترش یافته، کهنه­خانه، زرگتن، شین­آباد و بخش­های اضافه شده در اطراف پیرانشهر است. این تقسیمات، بنا برآنچه در نتایج آمارگیری سرشماری سال ۱۳۹۵ کلّ کشور آمده‌است، عبارت است: شهرها: شهرستانِ پیرانشهر، شهر گردکشانه بخش‌ها: بخش مرکزی و بخش لاجان.