کرونا و محک نظام حکمروایی یادداشتی از کامل دلپسند

کامل دلپسند، جامعه شناس و استاد دانشگاه گفت: بیماری کرونا، با گسترش جهانی و همه گیری اجتماعی و عدم مصونیت جوامع توسعه‌یافته یا غیرتوسعه‌یافته یکی از منحصر به فردترین بحران‌های پزشکی است که محکی برای ارزیابی نظام‌های حکمروایی جهانی، ملی و محلی و سیاست‌گذاری‌های  نظام فرهنگی اجتماعی جوامع در رابطه با بیماری خواهد بود. کرونا در […]

کامل دلپسند، جامعه شناس و استاد دانشگاه گفت: بیماری کرونا، با گسترش جهانی و همه گیری اجتماعی و عدم مصونیت جوامع توسعه‌یافته یا غیرتوسعه‌یافته یکی از منحصر به فردترین بحران‌های پزشکی است که محکی برای ارزیابی نظام‌های حکمروایی جهانی، ملی و محلی و سیاست‌گذاری‌های  نظام فرهنگی اجتماعی جوامع در رابطه با بیماری خواهد بود.

کرونا در نوع خود یک پدیده است. پدیده‌ای با ابعاد سیاسی، روانشناختی، اقتصادی و اجتماعی بسیار. از زمان شیوع آن، مطالعات مختلف نیز آغاز شده است و اندیشمندان هر حوزه سعی بر آن داشتند تا بر تمرکز بر جنبه خاصی، اطلاعات ارزشمند و موثری  را بدست آورند.

اما در این بین مطالعات جامعه‌شناختی جایگاهی ویژه دارد. هم از این رو که زندگی اجتماعی بیش از پیش با این ویروس درگیر شده‌است و هم از این باب که تاثیرات آن پس از خاتمه و فروکش‌کردن، همواره ادامه خواهد داشت.  بنا بر این ضرورت به سراغ «کامل دلپسند»، «جامعه شناس و استاد دانشگاه» رفتیم تا نظرات وی را در خصوص ابعاد اجتماعی کرونا بیشتر بدانیم.

در ادامه مشروح گفت را می‌خوانید:

ابعاد اجتماعی شیوع کرونا چه هستند؟

همانطور که می‌دانید، بیماری کرونا، با گسترش جهانی و همه گیری اجتماعی و عدم مصونیت جوامع توسعه‌یافته یا غیرتوسعه‌یافته یکی از منحصر به فردترین بحران‌های پزشکی است که بیش از هر چیز پیامدهای اقتصادی و اجتماعی جهانی را با خود به همراه داشته‌است، پیامدهایی که به طور یقین تا سال‌ها ماندگار خواهد بود. همچنین محکی برای ارزیابی نظام‌های حکمروایی جهانی، ملی و محلی و سیاست‌گذاری‌های  نظام فرهنگی اجتماعی جوامع در رابطه با بیماری خواهد بود.

از این منظر کرونا بیماری است که خود بیمارگونگی نظام‌های فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی جوامع را در رابطه با بحران اجتماعی همه‌گیر نشان خواهد داد، اما از نظر نگاه جامعه‌شناختی وجه آن غالب تر است چون جزو معدود بیماری‌های همه‌گیر است که به لحاظ پزشکی داروی مشخص ندارد و به سبک قرون وسطایی نیازمند قرنطینه همه‌گیر است؛ و اتفاقا همین قرنطینه پیامدهای اجتماعی بیماری را نشان خواهد داد.

 در همین مدت، نظام تصمیم‌گیری مردم بر اساس منفعت فردی و جمعی، تصمیم‌گیری در باب سفرهای نوروزی، شکاف های طبقاتی بازنمایی شده در قدرت خرید مردم؛ انگ اجتماعی مراقبت اجتماعی، تغییر نگرش مردم به سلامت فردی و مراعات اجتماعی، کاهش آستانه تحمل اجتماعی در دوران قرنطینه؛ ضعف جدی ساختاری در نظام حمایت از اقشار آسیب‌پذیر، نبود شفافیت سیستماتیک، کاهش اعتماد اجتماعی به نظام رسانه‌ای رسمی،  رشد خودمراقبتی های مبتنی بر فضای مجازی، همه و همه جزو پیامدهای ناخواسته‌ی اجتماعی بوده‌است که کرونا باعث تبلور آنان در نظام اجتماعی ایران شده‌است.

 رفتار مردم را در ارتباط با کرونا چگونه ارزیابی می‌کنید؟

من فکر می‌کنم بحران‌های جمعی محک خوبی برای سنجش رفتارهای فرهنگی شهروندان است، بسیاری از رفتارهای منفعت طلبانه فردی در تمام جوامع به لحاظ خودخواهی‌های فردی بدور از منفعت جمعی بوده‌است و در ایران نیز از این قاعده مستثنی نیست و بازنمود آن را می‌توان در شیوه خرید بسیاری از اقلام مصرفی خوراکی و نیز اقلام بهداشتی در روزهای اول شیوع کرونا مشاهده کرد، ولی در کنار رفتارهایی از این دست بسیاری از مردم خصوصا در شهرستان‌ها با توجه به وضعیت نظام سلامت و ناتوانی سیستماتیک انباشته شده در این حوزه و مشاهده ناتوانی  موجود اداری با مشارکت‌ها و اقدام‌های خیرخواهانه و تهیه اقلام بهداشتی برای بیمارستان‌ها و کارکنان بیمارستانی که در حداقل امکانات بوده‌اند، و نیز تهیه اقلام معیشتی برای گروه‌های آسیب‌پذیر نیازمند بازنمایی از رفتارهای جمعی مشارکتی خیرخواهانه مردم ایران زمین بوده‌اند.

 علل و دلایل رفتارهایی که توصیف کردید چه هستند؟

فکر می‌کنم در مورد اول که خریدهای بیشتر از نیاز در دوران بحران انجام می‌گیرد،  به تجربه‌های زیسته موجود در نظام اجتماعی و نیز ساختار فرهنگی- اجتماعی جامعه پذیرکننده نیز برمی‌گردد. طبیعتا در ساختار اجتماعی که نظام حکمروایی آن خوب نیست و مبتنی بر شفافیت و عملکرد به موقع در راستای منفعت جمعی نیست، کنشگران اجتماعی تصمیم عقلانی مبتنی بر هدفی خواهند داشت که در آن در دو راهی اجتماعی منفعت فردی و جمعی، اولویت با منفعت فردی است. این تصمیم موجود در بحران هم یک روزه شکل نگرفته‌است، تجربه‌های موجود در چنین ساختار فرهنگی نشان داده‌است که اگر بر اساس منفعت فردی عمل نکنند؛ کسی یا نهادی فردا پاسخگو نیست و این ماجرای سلامت فردی که با جان سرو کار دارد موضوعی نیست بتوان به راحتی از آن در این نظام فرهنگی بر اساس منفعت جمعی از آن گذشت.

راهکارهای اجتماعی مواجهه و غلبه بر کرونا چه هستند؟

از آنجا که تقریبا اکثر کشورها با این بیماری درگیرند و با توجه به شیوع گسترده آن، تنها راهکار پزشکی که روی آن اجماع جهانی وجود دارد؛ قرنطینه است؛ قرنطینه‌ای که صرفا مبتنی بر قطع زنجیره اتصال باشد. جنبه اجتماعی مساله اقناع مردم توسط نظام حکمروایی مبتنی بر پذیرش قرنطینه از طریق اعمال سیاست‌های تشویق و اجبار است، اما دقیقا این مساله به شرایط توسعه اقتصادی جوامع برمی‌گردد که با توجه به گستردگی فقر در جامعه ایرانی و چنددهکی بودن اقشار آسیب‌پذیر نظام حمایت اجتماعی سیاست‌گذاری شده باید آنچنان این طبقات فرودست را تحت پوشش قرار دهد که همسویی و همراهی آنان را به دنبال داشته‌باشد،  این درحالی است که بسیاری از مردمان این سرزمین بصورت روزمرد درآمد معیشت دارند، از طرف دیگر نظام حکمروایی با شفافیت و صداقت عملکردی  را در اختیار مردم قرار دهد؛ چون در چنین بستری است که با توجه به زمینه فرهنگی کنشگران ایرانی امکان مشارکت جمعی در گذر از بحران اجتماعی موجود وجود دارد.

پیامدهای پیش آمده به واسطه شیوع کرونا در کوتاه مدت, میان مدت و بلند مدت برای جامعه ایران چه خواهد بود؟

هر بحرانی قطعا پیامدهای خواسته و ناخواسته‌ای دارد؛ با توجه به بدون مرز بودن گسترش این ویروس، به نظر می رسد از نظر کنشگران اجتماعی هر جامعه‌ای عملکرد نظام‌های اجتماعی و اقتصادی در مقایسه با سایر دول بسته به شرایط اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی ارزیابی و مقایسه می‌شود. لذا قطعا شرایط پساکرونایی اثرات بلندمدتی بر کل اقتصاد و کل نظام اجتماعی ایران از چندین نظر خواهد داشت: اول محک حکمروایی کارگزاران نظام اجتماعی، دوم محک رسانه‌های شفاف و صادق، سوم محک نهادهای مدعی خدمت‌گذاری به مردم و بی‌تفاوتی پنهانی در شرایط وجود بحران همه گیر اجتماعی و از همه مهمتر محک اعتماد نهادی سازمانی به نهادهای خدمت رسان همچون نظام بهداشت و سلامت و کارکنان از جان گذشته و از همه مهمتر محک رفتارهای فرهنگی شهروندان در شرایطی که کمبود کالا و نیز امکان مشارکت‌های خیرخواهانه بر اساس منفعت عمومی و خیر جمعی وجود دارد.

همه اینها را در بستری  کوتاه مدت و بلند مدت می‌توان مشاهده کرد و بدون شک نظام‌های اقتصادی- اجتماعی پایدار در بلندمدت سیاست‌گذاری‌های هدف‌مندتری خواهند داشت و کنشگران اجتماعی آن را خواهند دید و محک خواهند زد.