کرونا در امتداد تجربه تاریخی بشر

کرونا در امتداد تجربه تاریخی بشر یادداشتی از ابوبکر حسنی قارنائی در حال حاضر، مردم ایران همانند دیگر مردمان جهان،به اندازه ای با بیماری کوید۱۹ (کرونا) در گیر هستند که آن را بزرگترین بلای آسمانی می دانند که برسر انسان نازل شده است. اما با نگاهی به پیشینه بیماری های همه گیر ثابت می شود […]

کرونا در امتداد تجربه تاریخی بشر یادداشتی از ابوبکر حسنی قارنائی

در حال حاضر، مردم ایران همانند دیگر مردمان جهان،به اندازه ای با بیماری کوید۱۹ (کرونا) در گیر هستند که آن را بزرگترین بلای آسمانی می دانند که برسر انسان نازل شده است. اما با نگاهی به پیشینه بیماری های همه گیر ثابت می شود که بشریت در طول تاریخ با چنین موقعیت هایی روبرو بوده و هر بارعده بیشماری جان خود را از دست داده اند.

قدمت بیماری های واگیردار به عنوان عوامل مرگ ومیر به گذشته های بسیار دور باز می گردد. به گونه ای که یافته های آسیب شناسی تاریخی حکایت از وجود بیماری های همه گیر در اسکلت های عصر نوسنگی دارد و در مومیایی های مصریان اثر سل نشان داده شده است. و الواح باستانی بین النهرین حاوی شرحی از بیماری های مسری هستند. (قلی زاده مهدی خان محله:۱۵)

می توان گفت که بیماری های همه گیر در گذشته ناشی از شرایط خاص اجتماعی که به دنبال جنگ ها و درگیری ها و مشکلات اقتصادی ناشی از آن ها که منجر به سوء تغذیه و ناتوانی عمومی می شد، پدید می آمدند. لذا در مقاطع مختلف تاریخی،شاهد بیماری های هولناکی مانند طاعون، وبا، آنفولانزای اسپانیایی، سل، تیفوس و … بوده ایم که جان بسیاری از مردم را در دوره های مختلف گرفته اند.ودر این مقال به برخی ازآن ها می پردازیم.

۱٫طاعون: این بیماری عفونی کشنده و مشترک میان انسان و موش که عامل آن باسیل یرسیناپستیس است. وابن سینا در کتاب قانون به آن پرداخته است. در طول تاریخ کشته های بسیاری به بارآورده و از دوران باستان تاکشف علت آن در سال ۱۸۹۴ ، چندین بار سراسر اروپا، آسیا و آفریقا را فراگرفته است.

در ایران از اواخر دوره ساسانی، طاعونی که به طاعون شیرویه (پسرخسرو پرویز) معروف شد تمامی مناطق غربی شاهنشاهی ساسانیان به ویژه بین النهرین را درگیر کرده و باعث کشته شدن حدود نیمی از جمعیت این ایالت های ساسانی شد.و به قول زرین کوب، «بروز طاعون در تیسفون کشتار بسیار کرد و قباد(شیرویه) را هم هلاک کرد(زرین کوب:۵۲۸) یا در اواخر دوره ایلخانان مغول و درآن دوره برزخ میان ایلخانان وآمدن تیمور، بروز طاعون (طاعون اسبی) در میان سپاهیان مغول (۷۵۶ه.ق) باعث ضعف آنان و پیروزی سربداران شد. وبعدها در ۷۸۳ه.ق، سلطان ابوسعید تیموری به دلیل سرمای زمستان و تلف شدن نیروها و اسب ها در اثر طاعون، از اوزون حسن آق قویونلو شکست خورد وکشته شد.(تاج بخش:۲۷۷،۲۷۸ وحسن زاده:۵۵) ازآنجا که دوران حکومت تیموریان با آشفتگی، جنگ و منازعات داخلی و خارجی همراه بود، شرایط سیاسی، اجتماعی آن دوره بر بهداشت جامعه تاثیر گذاشت و منجر به قحطی و رواج بیماری های واگیر دارشد.(قلی زاده مهدی خان محله:۱۵) میرخواند عنوان کرده که در تابستان۷۸۰ه.ق، طاعون در کلات ظاهرشده وبسیاری از مردم آن ناحیه را کشته است.(میرخواند:۱۰۳۹)البته ایران به دلیل قرارگرفتن در مسیر جاده ابریشم، بیماری های واگیردار از شرق دور و اروپا راحت تر درآن رسوخ می یافت به گونه ای که حاملان طاعون جهانگیر بین سال های ۷۴۷ تا ۸۷۷ ه.ق را موش های صحرایی، هیئت های تجاری، سیاسی و مذهبی دانسته اند.(کثیری،سالک:۸۷)در دوره صفوی نیز ایران گرفتار طاعون شده است به گونه ای که شیوع این بیماری در اردبیل حدود سی هزار کشته برجای گذاشته است. یا بعد از اشغال اصفهان وسقوط صفویان به دست افغان ها، طاعون در گیلان شیوع یافت.لارنس لاکهارت درباره قحطی اصفهان، هنگام محاصره آن توسط افغان ها می نویسد« حتی توانگران نیز نمی توانستند گوشت گوسفند بخرند. مردم فقیرتر، ازسر استیصال، کفش های کهنه و چرم های گندیده و پوست درختان وحتی فضله چهارپایان را می خوردند در نتیجه عده زیادی از آن هادر اثر غذای ناسازگار و گرسنگی بیمار شدندو مردند.(لاکهارت:۱۴۷،۱۴۶) در دوره قاجار نیز، خصوصا بعد از جنگ های ایران و روس در سال ۱۲۴۶ه.ق طاعون مهلکی ایران وعراق را در بر گرفت.لویی رابینو نماینده سیاسی انگلستان در استان گیلان به کشته شدن حدود چهل هزار نفر در رشت در اثر طاعون اشاره می کند. و در سال ۱۲۸۷ همین بیماری در سقز و بانه کردستان جان بسیاری از مردم را گرفت. وبا: وبا در گذشته به دنبال جنگ ها و بلایای طبیعی که امکان رعایت بهداشت فردی و اجتماعی به حداقل می رسید وتغذیه کافی وجود نداشت وبه خصوص در فصول گرم بروز می کرد. گزارش های تاریخی حاکی از شیوع وبا در سال ۲۵۸ه.ق دارد و در ۳۲۴ه.ق در دوران متوکل (خلیفه عباسی) در عراق و شهرهای ایرانی چون اهواز ،که مردم بسیاری را کشت.(قلی زاده مهدی خان:۱۵)

حسن بیک روملو در شرح فتح بغداد آورده است:« آب دجله از خون کشتگان کسوت شاخ مرجان ولعل بدخشان در بر کرد و هوای بغداد از عفونت اجساد مردگان، مزاج سموم گرفت».(روملو:۳۰۶) لذا اجساد کشته های جنگی و آلوده شدن آب ها به آنان و همین طور تجزیه جسدها در فضای باز، یکی از عوامل شیوع بیماری های واگیردار بوده است. در دوره صفویه و قاجاریه نیز گزارش های زیادی از شیوع وبا آمده است.

در دوره قاجار نیز اولین شیوع وبا را در آذربایجان، بار اول در سال ۱۲۱۱ه.ق و بار دوم درسال ۱۲۲۱ه.ق دانسته اند. به گونه ای که در جنگ های ایران وروس درکنار مشکلات مالی، ارضی و تلفات انسانی، بیماری های عفونی وواگیردار هم در شمال غرب کشور جان بسیاری را گرفت وبه دلیل نبود امکانات دفن کشته های جنگی، اجساد در فضای باز متعفن، و فضا را آلوده می کرد.گزارش های تاریخی ازشیوع وبا در سال های دیگر نیز یاد می کنند از جمله در سال های ۱۲۶۰ تا۱۲۶۳ و ۱۲۶۷ه.ق که باعث شد ناصرالدین شاه به منظور جلوگیری از شیوع بیماری های واگیردار، مجلس حفظ الصحه را تاسیس کند. در سال ۱۲۷۳ه.ق که بار دیگر وبا ایران را فراگرفت، کنت دوگوبینو در تهران بود در این باره می نویسد:« مردم چنان می مردند که گویی برگ از درخت می ریزد و با این که در تهران، آماری برای تعیین شمار بیماران وجود نداشت. مع ذلک من تصور می نمایم که بیش از یک سوم سکنه شهر تهران براثر وبا مردند. در همان روزهای اول که بیماری بروز کرد از طرف سفارت فرانسه برای جلوگیری از توسعه بیماری اقداماتی شد من جمله ما به دربار تاکید کردیم که به وسایل مقتضی به مردم بفهماند که به هیچ وجه آب خام (آب نجوشیده) ننوشند ولی هیچ کس گوش نمی داد ومردم مثل همیشه آب های جوی را می نوشیدند.ما به وسیله جارچی های دربار به مردم گوشزد کرده بودیم که البسه اموات را بسوزانند وتا آن جا که ممکن است آب های مشروب رانیالایند و در چاهها مرتبا آهک بریزند ولی مردم به اقدامات ما توجه نداشتند» (گوبینو:۹۳) یا در خاطرات حاج سیاح که به شیوع وبا در دوره قاجار پرداخته، می نویسد:«در این سال(۱۲۸۳ه.ش) که صدارت با عین الدوله است و ایران دچار گرانی غله چندین ساله می باشد وبا در ایران ظاهر شد وبنای کشتار گذاشت و مردم دچار وحشت شدند وبزرگان و مقتدران به شمیران و سایر دهات و ییلاقات رفتند» (سیاح:۵۳۵،۵۳۶) همچنین پس از جنگ جهانی اول (۱۹۱۴تا۱۹۱۸) نیز به دلیل مشکلات مالی و قحطی، وبا جان بسیاری را گرفت واین مسئله بیانگر آن است که رواج وبا در تاریخ اجتماعی ایران ارتباط تنگاتنگی با وقوع جنگ ها، فقر و آلودگی های محیطی دارد.

سل: از جمله بیماری هایی است که قدمت آن بسیار طولانی است.اثرآن در مومیایی های مصر باستان دیده شده است. و بقراط(پدر علم پزشکی) در یونان به آن پرداخته است و در میان مسلمانان نیز زکریای رازی و ابن سینا ازآن مطلع بوده اند. اما آگاهی ما تا قرن نوزده نسبت به میزان مرگ و میر ناشی از سل اندک است. در دوره قاجار، ویلم فلور، سل رایکی از عوامل مرگ ومیر در تهران و سایر شهرهای ایران تا سال ۱۳۰۰ه.ش می داند. و ادوار پولاک، استاد پزشکی دارالفنون در سفرنامه اش می نویسد:« تقریبا همه زنان چند هفته بعد از وضع حمل، این مرض (سل ریوی) در آن ها ظاهر وبه سرعت چشمگیری منجر به مرگشان می شود.» (پولاک:۴۸۲) لذا سل نیز ازبیماری های کشنده ایران بوده است.

آنفولانزای اسپانیایی: جنگ جهانی اول، با همه تلفات انسانی و مالی که به بار آورد در سال آخر جنگ(۱۹۱۸)، یکی از مرگ بارترین بیماری های همه گیر رانیز به دنبال داشت. بیماری که به آنفولانزای اسپانیایی شهرت یافت و این آخرین اپیدمی جهان در قرن گذشته بود.بیماری که در سه موج اتفاق افتاد وبیشتر بزرگسالان وجوانان را می کشت و میزان تلفات آن را بیش از ۲۵ میلیون نفر ذکر کرده اند. به گونه ای که در آن زمان عده ای از پایان بشر سخن می گفتند.شرایط بد پس از جنگ جهانی اول، ازدحام اردوگاههای نظامی و تغذیه نامناسب را از عوامل مرگ ومیر بالای آنفولانزای اسپانیایی دانسته اند بیماری که به ایران هم کشیده شد و شرایط اجتماعی ایران در آن دوره، خصوصا قحطی، اعتیاد و کم خونی در میزان تلفات بالای آن (حدود ۵/۱ میلیون نفر) در ایران موثر بوده است.بعد از تلفات بالای آنفولانزای اسپانیایی بود که توجه به بهداشت عمومی افزایش یافت.

البته در فاصله یک قرن تا امروز بیماریهای دیگری نیز به صورت همه گیر در ایران شیوع یافته اند مانند تیفوس، که اگر آنفولانزای اسپانیایی را ناشی از جنگ جهانی اول بدانیم می توانیم تیفوس را از پیامدهای جنگ دوم جهانی به خصوص در تهران بدانیم که در سال ۱۳۲۱ه.ش گزارش حکومت مرکزی، آن را ناشی ازاشغال نظامی ایران، حضور نظامیان خارجی از جبهه های دور وآلوده به بیماری،کمبود خواروبار و در نتیجه سوء تغذیه عنوان کرده است. تیفوس یک بیماری حاد تب دار است که عامل انتقال آن، حشرات آلوده بوده و پوست، دستگاه عصبی، عضلات و دستگاه گوارش را دچار اختلال می کرد.

وحال کرونا، بیماری که نه مانند گذشته وبه دنبال جنگ ها، سوء تغذیه و عدم بهداشت بلکه در دوره رفاه بشر، جهان را درگیر خود کرده است و ابعاد آن نامشخص است، انسان امروزی آموخته است که بهتر زندگی کند ومی کوشد تا ازاین بیماری هولناک نجات یابد پس در حال زیستن در امتداد تجربیات تاریخی و تجربه یک اپیدمی منحصر به فرد جهانی است که درتلاش برای گذار ازآن، با کوشش برای تلفات کمتر است.

منابع:

۱٫قلی زاده مهدی خان محله،سولماز،روزنامه ایران،شماره۷۲۴۲

۲٫زرین کوب،عبدالحسین،تاریخ مردم ایران،انتشارات امیرکبیر،چاپ پنجم،۱۳۷۷

۳٫حسن زاده،اسماعیل،حکومت ترکمانان قراقویونلو وآق قویونلو در ایران،انتشارات سمت،چاپ سوم،۱۳۸۸

۴٫حمید سیاح(به کوشش)،خاطرات حاج سیاح یا دوره خوف ووحشت،انتشارات امیرکبیر،چاپ دوم،۱۳۷۶

۵٫پولاک،یاکوب ادوارد،ایران و ایرانیان،ترجمه کیکاوس جهانداری،چاپ دوم

۶٫میرخواند،محمدبن خاوندشاه،روضه الصفا،تلخیص عباس زریاب خویی

۷٫روملو،حسن بیگ،احسن التواریخ،تصحیح عبدالحسین نوایی

۸٫کثیری،مسعود ونجمه سالک،طب در دوره مغول

۹٫گوبینو،کنت دوآرتور،سه سال در ایران ترجمه ذبیح اله منصوری

۱۰٫تاج بخش،حسن(سخنرانی)،بیماری های واگیردار انسانی و حیوانی درآئینه تاریخ،مجله آموزشی و بهداشتی