بررسی جامعه­ شناختی کارگزاران توسعه ­ی مناطق مرزی پیرانشهر و سردشت / یادداشتی از دکتر کامل دلپسند جامعه شناس و استاد دانشگاه های تهران

توسعه چه در سطح ملی و چه در سطح منطقه‌ای کارگزارِ دارد، کارگزارانِ توسعه‌ در فرایند توسعه‌ی محلی بسیار حائز اهمیت هستند؛ مناطق مرزی جزو مناطق حساس کشور در ساختار سیاسی، اجتماعی و ژئوپولتیک هستند، تغییرات توسعه‌ای مرزهای غربی کشور با خاستگاه قومیتی کوردها نیز همواره با حساسیت مورد توجه سیاستگذاران ملی بوده است. سلسه […]

توسعه چه در سطح ملی و چه در سطح منطقه‌ای کارگزارِ دارد، کارگزارانِ توسعه‌ در فرایند توسعه‌ی محلی بسیار حائز اهمیت هستند؛ مناطق مرزی جزو مناطق حساس کشور در ساختار سیاسی، اجتماعی و ژئوپولتیک هستند، تغییرات توسعه‌ای مرزهای غربی کشور با خاستگاه قومیتی کوردها نیز همواره با حساسیت مورد توجه سیاستگذاران ملی بوده است. سلسه یادداشت‌های توسعه منطقه ای و کارگزاران تغییر در مناطق مرزی پیرانشهر و سردشت با  هدف شناخت کارگزاران اصلی فرایند توسعه‌ی محلی در منطقه‌ی مرزی پیرانشهر  و سردشت واقع در استان آذربایجان‌غربی در طی چندین یادداشت پیوسته طرح خواهد شد. این یادداشت ها سه هدف محوریِ شناختِ کارگزارانِ توسعه‌ی محلی؛ فرایندهای کارگزاری‌شان و موانع عاملیت هر یک از کارگزاران در فرایند توسعه‌ی محلی را دنبال می‌کند، بر این اساس تلاش خواهد شد که زمینه‌های مفهومی و نظری لازم در قالب رویکردهای دولت محور توسعه‌ و رویکردهای مردم محور و نیز رویکرد نهادگرایی با نگاه حُکمراویی خوب در توسعه‌ی محلی جهت گشایش ذهنی مخاطبان و ایجاد حساسیت نظری و ایجاد گفتمان بدست آوریم. گفتمانی مبتنی بر اینکه بدانیم دقیقاً در مناطق مرزی چه کارگزارانی وجود داشته اند، بر چه اساس عمل کرده­اند، روندها و رویه­هایشان بر اساس تاریخ حیات اقتصادی و اجتماعی منطقه‌ی مرزی پیرانشهر و سردشت چگونه بوده است و اساساً مسائل مناطق مرزی جنوب استان از جنس چه مسائلی هستند و چه کارگزارانی دارند و چه راه­حل‌های نظری برای حل مسائل وجود دارند.

واقعیت این است که منطقه­ ی مرزی پیرانشهر تنها مرز رسمی با کوردستان عراق در استان آذربایجان‌غربی است و تلاش هایی نیز برای رسمی شدن مرز کیله در سردشت منجر به نتیجه شده است  و به استناد تحقیقات شخصی و تجربه‌ی زیسته محقق تغییراتی مبتنی بر رشد سریع منطقه‌ای را در بیست سال اخیر در زمینه توسعه‌ی محلی تجربه شده است. استناد این یادداشت­ها مجموع مصاحبه و مطالعاتی است که در طی ۵ سال اخیر در منطقه از فهم نظری و تجربه­ ی محقق بواسطه مطالعات آکادمیک موجود در مناطق مرزی بوده است.

اساساً از نظر من کارگزارانِ توسعه‌ی منطقه ای در مناطق مرزی در ۵ دسته­ی زیر جای می گیرند:

کارگزاران حاکمیتی(دولت و مجلس)،

کارگزاران اقتصادی(سرمایه داران محلی، تجار مرزی، کولبران، کشاورزان)،

 کارگزاران امنیتی(نیروهای نظامی سپاه، هنگ مرزی؛ ارتش)؛

کارگزاران شهری(مدیریت شهری و بنگاه­داران)

کارگزاران اجتماع محلی(ایلات و طوایف، خوانین، روحانیون، معتمدین محلی، شهروندان؛ سازمان­های مردم نهاد)

ضمن اینکه به لحاظ رویکرد جامعه شناسی تاریخی توسعه‌ی منطقه‌ی مرزی پیرانشهر و سردشت سه دوره­ی زمانی مختلف را تجربه کرده اند. و کارگزاران تغییر و هر یک از نیروهای اجتماعی فوق در توسعه‌ی محلی در دوره زمانیِ سهگانه به شکل اثرگذاری کارگزارِ بوده­اند:

دوره­ی اول؛ دوره­ی زمانی حیات وساختار(قبل از انقلاب)،

دوره­ی دوم دوره­ی زمانی جنگ و امنیت (بعد از انقلاب تا سال ۱۳۷۰) و د

وره زمانی سوم؛ دوره­ی رشد و توسعه(از سال ۱۳۷۰تا ۱۳۹۶)

به استناد یافته‌های محقق کارگزاران توسعه در هر دوره متفاوت بود‌ه‌اند،

دوره­ی اول مفهوم شکل­گیری ساختار منطقه‌ای بر اساس مرزداری محوری است.

در دوره دوم مفهوم امنیت و نظامی­گری مفهوم محوری­تری است و

در دوره­ ی سوم کارگزاری دولت، امنیت، مرز و اقتصاد مرزی اعم از تجار، تحولات کولبران، سرمایه داران محل مفاهیم محوری کارگزاری توسعه­ منطقه‌ای­اند. پایداری کارگزارِ امنیت در هر سه دوره به نسبت ­ها و شکل­ های متفاوت موجود است.

رویه‌های تجربه شده کارگزاران در هر سه دوره بسته به شرایط متفاوت بوده است؛ که عمدتاً با راهبردهایتعامل، تقابل، بی­تفاوتی، حفظِ حیثیت قومی خصوصاً در دوره­ی دوم، و مراوده در دوره­ی سوم همراه بوده است و موانع جدی رویه‌های اثرگذاری نیروهای اجتماعی موثر در توسعه‌ منطقه، و استراتژی‌های توسعه­ای به تفصیل در یادداشت‌های بعدی اشاره خواهد شد. این یادداشت مقدمه بر بسط و گسترش و ایجاد گفتمان موضوع است که بدانیم توسعه­ی مناطق مرزی نیازمند شناخت علمی مبتنی بر تجربه زیسته مرزنشینان است و استراتژی‌های توسعه مناطق مرزی نیز در بطن دانش محلی مرزنشینان نهفته است.