هیولای مدیری یا مدیری هیولا؟ /گفتگویی با کامل دلپسند استاد دانشگاه و پژوهشگر مرز و توسعه منطقه ای

[quote bgcolor=”#ededed” arrow=”yes”]کامل دلپسند روش رسانه‌‌ای مهران مدیری را سرمایه‌داری رفاقتی می‌داند. طهماسب صلح‌جو هیولا را تا به اینجای کار اثری موفق می‌داند.[/quote] کامل دلپسند در این رابطه گفت: «درباره‌ی مدیری یا هیولای مدیری دو تعبیر دارم. من این موضوع را قبلا توییت کرده‌ام تا ببینم مساله از نظر مخاطبان هیولای مدیری است یا مدیری […]

[quote bgcolor=”#ededed” arrow=”yes”]کامل دلپسند روش رسانه‌‌ای مهران مدیری را سرمایه‌داری رفاقتی می‌داند. طهماسب صلح‌جو هیولا را تا به اینجای کار اثری موفق می‌داند.[/quote]

کامل دلپسند در این رابطه گفت: «درباره‌ی مدیری یا هیولای مدیری دو تعبیر دارم. من این موضوع را قبلا توییت کرده‌ام تا ببینم مساله از نظر مخاطبان هیولای مدیری است یا مدیری هیولا. تعداد فالوور زیادی ندارم به همین دلیل تعداد کمی به آن توییت پاسخ دادند. همان تعداد کم در پاسخ به آن توییت به صورت صددرصدی «مدیری هیولا» را انتخاب کردند. واکنش‌ها در توییتر به هیولا حدود ۴۰-۵۰ مورد است اما این برداشت‌ها، برداشت‌هایی معنادار است.»

فیلم هیولا توانسته است ساختار معیوب اجتماعی و فساد سیستماتیک را خوب نشان بدهد

این جامعه‌شناس درباره‌ی سریال هیولا توضیح داد: «هیولای مدیری را ندیده‌ام، برداشتم از محتوای فیلم صرفا بر اساس گفته‌های مطلعان کلیدی است.  هیولا توانسته است ساختار معیوب اجتماعی و فساد سیستماتیک را خوب نشان بدهد. او همچنین نوکیسه‌های شهری که بر اساس نوکیسگی رفتار می‌کنند در این اثر به تصویر کشیده است، حتی به صورت خلاصه می‌توان گفت هیولا در مورد انسان‌های تازه به دوران رسیده است که در مقابل آن انسان‌های عادی قرار دارند. هیولا به نوعی بازتاب سرمایه‌داری رفاقتی است، آن سرمایه‎‌داری که بخش بزرگی از کنشگران اجتماعی از آن می‌نالند. هیولا با فیدبک اجتماعی «خوب داره میگه»  روبرو شده است.»

بسیاری از سلبریتی‌ها در دنیا نقش کارگزار رسانه‌ای را دارند

دلپسند با توجه به عملکرد رسانه‌ای مدیری گفت: «واقعیت این است که اگر تاریخچه‌ی عملکرد مهران مدیری را نگاه بکنیم، نه تنها مدیری در ایران بلکه بسیاری از سلبریتی‌ها در دنیا نقش کارگزار رسانه‌ای را دارند. فکر می‌کنم حرف‌ها، سکنات، شیوه‌ی تفکر و نگاه کردن آنها می‌تواند بیشتر از یک رییس‌جمهور یا یک شخص موثر دیگر روی فرهنگ عمومی جامعه موثر باشد.  معتقدم به دلیل این مسایل مدیری آدم موفقی در رسانه است. مدیری می‌داند که موضوعلا مورد اعتراض در بطن جامعه چیست و نسبت به آن شناخت دارد و از آن استفاده می‌کند. او تبدیل به یک هیولای رسانه‌ای شده است. منظور از هیولا به معنای منفی آن نیست، بلکه ترس، واهمه و بسیاری از فاکتورهای دیگر است که به دلیل اثرگذاری زیاد به همراه دارد.»

این جامعه‌شناس در ادامه توضیح داد: «مهران مدیری سریال‌های متفاوتی را ساخته است و در این اواخر رو به ساختن فیلم‌ در شبکه‌ی خانگی آورده است. فیلم‌‌های آخر او پر از تکه‌واره‌های جنسی بود که عطش جنسی جامعه را ارضا می‌کرد. مهران مدیری خلا نشنیدن صدای فرهنگ عمومی جامعه و نشنیدن ارتباط نداشتن دولت و مسوولان با جامعه را پر می‌کند. به همین دلیل تنها ابزار رسانه‌ای دم دست برای اینکه بدانیم که در جامعه چه می‌گذرد مسایلی است که در آثار مدیری به تصویر کشیده می‌شود که با چاشنی طنز همراه است و مردم به آن می‌خندند.»

مهران مدیری خودش نوعی سرمایه‌داری رفاقتی است که بخش بزرگی از بودجه‌ی رسانه‌ای در جیب مردم را به سمت خودش می‌کشد

دلپسند در ادامه تصریح کرد: « نظر شخصی‌ام این است که محصولات و مجموعه‌ی رسانه‌ای مدیری درست نیست. مدیری خودش نوعی سرمایه‌داری رفاقتی است که بخش بزرگی از بودجه‌ی رسانه‌ای در جیب مردم را به سمت خودش می‌کشد. نکته‌ی بعدی این است که مدیری تبدیل به کارگزار رسانه‌ای شده که بخش بزرگی از فرهنگ عمومی جامعه را به شدت تحت تاثیر قرار داده است. مدیری در نشست خبری یکی از فیلم‎‌هایش سیگار کشید، شاید بتوان گفت با سیگار کشیدن در آن نشست؛ فیگور روشنفکرانه ای که مدیری گرفت، برخلاف عملکرد حوزه‌ی سلامت که بسیار تلاش کرده تا سیگار کشیدن را در جامعه کم کند، رغبت دوباره به سیگار کشیدن در جامعه ایجاد بشود.»

این جامعه‌شناس در ادامه توضیح داد: «موضوع دیگر درباره‌ی مدیری هیولا، سوتی‌هایی است که با توجه به نداشتن شناخت جامعه‌شناسانه و روان‌شناسانه از ظرفیت‌های فرهنگی جامعه در آثار او وجود دارد. این موضوع باعث دلخوری‌های اجتماعی در بین قومیت‌ها، مذاهب و سایر تکثرهای فرهنگی در  جامعه می‌شود. به یاد می‌آورم  او در برنامه‌ی «دورهمی» با تکه‌واره‌هایی که به یکی از مذاهب اصلی کشور داشت، باعث اثرگذاری و بازخوردی منفی در میان اهل تسنن ایران شد. وقتی یک فرد تا به این اندازه بزرگ، موثر و تاثیرگذار می‌شود، انتظارها از این کارگزار هم متفاوت می‌شود.»

دلپسند در ادامه گفت: «افراد و حتی جامعه‌شناسان بسیاری از پدیده‌های اجتماعی را فهم نمی‌کنند، مگر اینکه در بطن موضوع باشند. بسیاری از جامعه شناسان در دنیا برای اینکه درک کنند قاچاق چیست، مدتی روی به آن می‌آورند و یا برای اینکه بفهمند موضوع کودکان خیابانی چیست، مدتی با آنها زندگی می‌کنند. فکر می‌کنم سرمایه‌داری رفاقتی که ماحصل آن در فیلم هیولای مدیری وجود دارد، همان سرمایه‌داری‌ای است که شبکه‌ی رسانه‌ای و شبکه‌ی نوکیسگان اجتماعی با تیتر وسیعی عکس‌هایی از آن را در فضای مجازی پخش کرده است، مانند عکس‌هایی که از ایرانمال منتشر شده است.»

هنگامی که کارگزار رسانه‌ای، خیلی بزرگ و موثر می‌شود و از حرف زدن پول درمی‌آورد، خودش بخشی از سرمایه‌داری رفاقتی می‌شود. آنها بخشی از سرمایه‌داری می‌شوند که دست کم بخش کوچکی از جامعه را گرفته‌اند، اما موضوع مهم برای من این است که مدیری می‌تواند رسانه‌ای اجتماعی برای تغییر فرهنگ عمومی یک جامعه باشد، اگرچه نتوانسته خیلی وقت‌ها آن فرهنگ عمومی را پیاده کند.»

دلپسند درباره‌ی تاثیر مدیری بر فرهنگ عمومی جامعه توضیح داد: « چندسالی از پخش سریال «شب‌های برره» می‌گذرد که در آن شیوه‌ی در صف ایستادن را نشان می‌داد. بعد از گذشت چندین سال، یکی از محل تجمع‌هایی که بیشترین دعوای و خشونت خیابانی یا حتی خشونت کلامی و برخوردهای لفظی درآن می‌شود صف‌هایی است که برای نانوایی یا گرفتن کالا و خدمات تشکیل می‌شود، یعنی هنوز صف گرفتن که در سبد اعتراضی ذهنی مردم بود، درست نشده است.

زمانی هیولای مدیری می‌تواند برای فرهنگ عمومی جامعه موثر باشد که  هم‌راستای بیشتر جامعه و داعیه همیشه بر سر زبانش یعنی مردم باشد، نه اینکه فقط خالی کردن عطش هیجانی جامعه نسبت به موضوعات اجتماعی باشد. به نظرم کارکرد و پیامد بد هیولای مدیری این است،  برای بسیاری از موضوعاتی که به act [کنش] سیاسی، اجتماعی و فرهنگی نیاز دارد و مردم باید برای تغییر وضع موجود کارهایی بکنند، فقط با خنده‌ی مدیری و گفتن آن در رسانه و خندیدن جمعی تمام می‌شود.»

به نظرم پیامد ناخواسته‌ی هیولای مدیری، خالی کردن کاذب عطش اجتماعی برای تغییر وضع موجود در جنبه‌های فرهنگی و اجتماعی است.  همانطور که گفتم در آن سرمایه‌داری رفاقتی و نوکیسگی است، بخش زیادی از مردم به جای اینکه باعث تغییر ساختار معیوب و روند نوکیسگی بشوند، خودشان راه‌های فشل آن سیستم معیوب را یاد می‌گیرند و سعی می‌کنند یا آرزو می‌کنند بخشی از آن باشند. به همین دلیل فکر می‌کنم، هیولای مدیری بیشتر بازتاب دهنده‌ی مدیری هیولا است.»

دلپسند درباره‌ی لمپن گرایی در آثار مدیری و تاثیر آن بر جامعه گفت: «من فکر می‌کنم کم ارزش شدگی تمام خواست‌های اجتماعی در بطن کارهای مدیری است. وقتی کاری را خلق می‌کند، همگی به آن می‌خندیم، وقتی به آن می‌خندیم واکنش اجتماعی ما نسبت به مساله‌ای که تاثیر زیادی بر زندگیمان دارد و خواهد داشت فقط همین خندیدن است. تنها چیزی که مدیری از آن برداشت می‌کند، پول جیب مخاطبان است. او نیاز جامعه را شناسایی می‌کند برای مثال او می‌گوید عطش جنسی در جامعه وجود دارد، پس تکه‌واره‌های جنسی به کار ببرم. برای این عطش باید فرهنگ سازی جنسی اتفاق بیافتد، نه اینکه یک کارگزار رسانه‌ای با کم ارزش‌سازی موضوع، آن را دوباره در ذهن مردم بازتولید و در ذهن آنها تثبیت کند. ما نیاز به فرهنگ سازی رفتارها، کلمات و تکه‌واره‌های جنسی داریم. در فرهنگ عمومی از هر ده کلمه، چهار کلمه تکه‌های جنسی دارد.»

مهران مدیری با استفاده از جذبه‌ی شخصیتی، فردی، رسانه‌ای تبدیل به هیولایی شده است

این جامعه‌شناس در ادامه گفت: «مدیری با استفاده از جذبه‌ی شخصیتی، فردی، رسانه‌ای تبدیل به هیولایی شده است که کسی نمی‌تواند به آن اعتراض کند. این رفتارهای رسانه‌ای پیامدهای اجتماعی دارد. بهترین جامعه شناس این کشور حدود دو هزار فالور دارد، ولی مدیری یا کارگزار رسانه‌ای یا هر کدام از شخصیت‌های هنری با برگرداندن صورت و کشیدن سیگار میلیون‌ها فالوور دارند و بسیاری از این فالوورها را از طریق رسانه بازتولید می‌کنند. آیا تاثیر یک جامعه‌شناس‎، روان‌شناس و یک عالم علوم اجتماعی بیشتر است یا رفتارهای یک کارگزار رسانه‌ای که حتی تلاش می‌کنند روی فرهنگ عمومی جامعه اثر بگذارند.

چرا از این ظرفیت استفاده نکنیم؟ اینکه از آن موقعیت پول کسب کنند درست است، اما باید در راستای فرهنگ سازی جامعه باشد. فرهنگ، اجتماع و سرمایه‌ی اجتماعی و فرهنگی جامعه همگی از بین می‌رود و شما هیولای مدیری با چه چه گفتن‌ها، نچ نچ گفتن‌ها و آخ آخ گفتن‌ها و حسرت به دل گذاشتن‌ها، سرمایه و اعتماد اجتماعی، اعتماد به سیستم و اعتماد به نظام و اعتماد به بهبود وضع موجود را از بین می‌برید.»

او از تاثیر به انزوا کشیده شدن جامعه‌شناسان گفت: «نه تنها در آثار مهران مدیری بلکه در آثار دیگران، شما یک کارشناس اجتماعی نمی‌بینید. به مدت شش سال ۴ واحد علوم اجتماعی  را در دانشگاه برای گروه‌های نمایشی تدریس می‌کردم. خودشیفتگی خودفهمی در بیشتر آنها وجود دارد. کدام کارگردان سینما در ایران مشاور اجتماعی دارد؟ سعید آقاخانی اظهار نظر کرد در ساختن «نون.خ» مایل است از جامعه شناس استفاده کند، او در مورد کردها فیلم می‌سازد بدون اینکه بداند جامعه‌ی کردی چه ضرورت‌ها و نیازهایی دارد. دیگران و نه تنها مدیری احساس نیاز نمی‌کنند که یک فیلمنامه را یک جامعه شناس یا یک روان‌شناس بخواند.

رسانه پیامد اجتماعی دارد و تنها ابزار اجتماعی فرهنگ‌ساز است

واقعیت این است که رسانه پیامد اجتماعی دارد و تنها ابزار اجتماعی فرهنگ‌ساز است. اگر رسانه تبدیل به وسیله‌ای برای ترویج ناامیدی و معیوب کردن و لمپن و بی‌ارزش شدن فاکتورهایی شود که سال‌ها برای آن تلاش شده است، رسانه چه ارزشی دارد؟ در هر دوره طنز و کارگردان موفق وجود دارد ولی معتقدم مدیری هیولایی است که کنترل کردن آن خیلی سخت است.»

این جامعه شناس در پایان درباره‌ی مضمون آثار مدیری و تاثیر آن بر جامعه گفت: «معتقدم آنچه که مدیری استفاده می‌کند در بطن جامعه وجود دارد و آن را به وسیله‌ی فضای مجازی به خوبی رصد می‌کند. مدیری با استفاده از نخبگی ذهنی آن موارد را تبدیل به سرمایه می‌کند و آن را به خورد مخاطب می‌دهد.

مخاطب آن موارد را در ذهن خود بازتولید می‌کند. مخاطب به آن چیزی که به آن معتقد بود و آن موضوع را در ابزار رسانه بزرگتر می‌کند و بی اعتمادی او به همه‌ی کارکردهای نظام بیشتر می‌شود. این پیامد به صورت ناخواسته وجود دارد. به جز تخلیه‌ی هیجانی موفق، مانع کنش اجتماعی، فرهنگی و سیاسی برای کنشگران می‌شود. من اگر بدانم مساله‌ای وجود دارد، باید درباره‌ی آن فکر کنم و درباره‌ی تغییر آن و اقدام جمعی باید فکر کنم.»