منطقه‌ای پیرانشهر، برساخت توسعه ی نامتوازن با کارگزاران محلی نامتوازن

[quote bgcolor=”#e8e8e8″ arrow=”yes”]وقتی صحبت از توسعه­ ی منطقه‌ای است؛ نوع توسعه و کارگزاران و محل آن بسیار اهمیت دارد، بنا به نظر کریستالر مکان و منطقه مهم است؛ علاوه بر آن زمان و فرایند تاریخی توسعه در منطقه نیز مهم است. منطقه­ ی پیرانشهر؛ فرایند توسعه ­یِ تاریخیِ جامعه­ شناختی را سیر کرده است که […]

[quote bgcolor=”#e8e8e8″ arrow=”yes”]وقتی صحبت از توسعه­ ی منطقه‌ای است؛ نوع توسعه و کارگزاران و محل آن بسیار اهمیت دارد، بنا به نظر کریستالر مکان و منطقه مهم است؛ علاوه بر آن زمان و فرایند تاریخی توسعه در منطقه نیز مهم است. منطقه­ ی پیرانشهر؛ فرایند توسعه ­یِ تاریخیِ جامعه­ شناختی را سیر کرده است که به صورت دقیق حول مفهوم محوری مرز شکل گرفته است؛ فرایندی از توسعه منطقه‌ ای با گذار از مرزی_ساختاری به مرزی-نظامی و در نهایت وضعیت اکنونی مرزی-تجاری؛ اما براستی توسعه­ ی موجود رشد است یا توسعه، و دوم اینکه این شکل از رشد یا توسعه، متوازن و پایدار است یا نامتوازن؟[/quote]

 نظرسنجی اخیر کانال”پیرانشهر روداو” داده ­های در خور توجهی را با متوسط ۲۰۰۰ هزار پاسخگویی به هر سوال در اختیار پژوهشگر مرز و توسعه قرار می­دهد؛ آنهم زمانی که یافته­ های پیشینی(دلپسند؛ ۱۳۹۷) را نیز تایید نماید؛ سوال اول در باب ظرفیت منطقه‌ ای است؛ که ضرورت و توجه به کدام بخش بیشتر است؛ با توجه به خواست محلی ۶۴ درصدی؛ توسعه اقتصادی است؛ اما آمار در خور توجه دیگر؛ توسعه فرهنگی، اجتماعی و سیاسی است که سویه دیگر توسعه متوازن و برابر است، شاید اگراین سوال در سال های گذشته پرسیده می­ شد، وجه اقتصادی آن بسیار پررنگتر از آنچه اکنون اظهار شده؛ اظهار می­ شد، لذا به نظر می­ رسد خواست توسعه فرهنگی، اجتماعی و سیاسی با مجموع ۳۶ درصد آنهم در منطقه مرزی-تجاری خواستی مبتنی بر توسعه متوازن و پایدار و انسان محور باشد که در منطقه حداقل از جانب کنشگران محلی در حال همه­ گیر شدن باشد؛ اگر چه خواست توسعه اقتصادی خواستی همه ­گیر در همه مناطق است؛ ولی آمار از تغییر رویه و رویکرد مرزنشیان پیرانشهر با توجه به وضع موجود تجربه شده حکایت دارد؛ وضعی که در آن صرفاً رشد اقتصادی و بهبود شرایط اهمیت ندارد، بلکه همگام با آن؛ رشد فرهنگی و اجتماعی و سیاسی نیز در این منطقه خواست عمومی بوده و حائز اهمیت است.

 

گی­روشه از جامعه ­شناسانی است که موضوع مورد علاقه­ اش تغییرات است و معتقد است تغییرات کارگزار دارد، توسعه­ ی در مناطق مرزی نیز کارگزارانی دارد، یافته­های آماری ““پیرانشهرروداو”” برای هر یک از حوزه­ ها از منظر کارگزاری حاوی نکات توسعه­ای ارزشمندی است؛ کارگزاران موثر از دید مخاطبان در توسعه اقتصادی را میتوان در چند دسته تقسیم بندی و مفهوم بندی کرد؛ کشاورزان به تنهایی ۳۵ درصد، مجموع بازاریان و تجار و سرمایه داران ۳۰ درصد؛ مسافران داخلی و اقلیم کردستان؛ ۲۱ درصد و کاسبکاران مرز و خدماتی ۱۳ درصد؛ املاکی ها تنها ۱ درصد؛ لذا می‌توان گفت ظرفیت کارگزاری در راستای توسعه منطقه‌ ای از دید مخاطبان به ترتیب کشاورزی، اقتصادمرزی، گردشگری تجاری و کاسبکاری مرزی مبتنی بر مرزنشینی است. واقعیت این است که هر گونه برنامه ­ی توسعه­ ای در فرایند رشد و توسعه­ ی یک منطقه ضرورت دارد که بایستی بر اساس ظرفیت موجود در راستای توسعه اقتصادی منطقه‌ ای باشد و سیاست­گذاری اقتصادی برای برنامه­ های توسعه منطقه‌ای نیز باید مبتنی بر ظرفیت منطقه‌ای و سیاست از پایین به بالا باشد، اگر انگیزه­ای برای توسعه منطقه مرزی و بهبود وضع موجود وجود دارد.

در بخشی دیگر از یافته‌ های نظرسنجی “پیرانشهرروداو” به کارگزاران توسعه­ ی فرهنگی اشاره شده است، بخشی که بیشترین فراوانی را بعد از توسعه اقتصادی داشته است؛ به نظر می‌رسد سه دسته کارگزار به ترتیب؛ رسانه‌های مجازی شامل همه کانال های مجازی محلی با ۳۷ درصد مجموع آرا، کارگزاران آموزشی به ترتیب معلمین و اساتید دانشگاه و علمای مساجد با مجموع ۳۴ درصد آرا و در نهایت کارگزاران نسل جدید شامل جوانان و زنان و انجمن های فرهنگی،ادبی؛جوانان و زنان و فعالین مدنی با ۲۹ درصد مجموع آرا در توسعه منطقه مرزی موثرتر بوده‌اند. جهانی­ شدن و رشد رسانه‌های دیجیتال و ابزارهای­ های هوشمند مرزنشینان را به وجهی اساسی تحت تاثیر قرار داده است و فرصت رشد دانش محلی­گرایی را از طریق این رسانه‌ها فراهم کرده است؛ کارگزاران آموزش فرهنگ در مناطق مرزی همچنان که یافته­ ها نشان می‌دهد بسیار حائز اهمیت و کارگزار جدی هستند؛ همچنان که برونداد آموزشی در منطقه (به طور مثال افزایش قبولی­های کنکور امسال و وجود حجم زیادی از نخبگان تحصیلی موجود) نیز نشان می‌دهد که این حوزه بصورت بسیار جدی بر روی سرمایه‌های انسانی اثرگذارند؛ واقعیت هم این است که سرمایه‌های ماندگار مناطق مرزی سرمایه‌های انسانی این منطقه است؛ سرمایه‌هایی که در توسعه نامتوازن منطقه‌ ای کمتر به آن توجه می‌شود، اینجاست که باز سرمایه‌ های انسانی نسل جدید شامل جوانان و زنان و فعالیت مدنی با مجموع آراء ۲۹ درصد جزو کارگزاران اصلی توسعه فرهنگی منطقه مرزی پیرانشهرند، بازنمود آن می‌توان در فعالیت های جمعی می‌توان دید؛ رشد این بخش در جامعه مرزی می‌تواند نوید بخش توسعه فرهنگی مبتنی بر ظرفیت فرهنگی منطقه در راستای توسعه متوازن منطقه‌ای باشد.

در بخش دیگری “پیرانشهرروداو” به کارگزاران توسعه­ ی اجتماعی پرداخته است. توسعه اجتماعی ایران از اهمیت و ضرورت عملی و اجتماعی خاصی برخوردار است. جامعه امروز ایران از پس‌افتادگی توسعه از نظر اجتماعی و ساختاری در رنج است. لذا نیازمند همبستگی، اخلاق عمومی، جامعه مدنی و اعتماد اجتماعی است؛ ضرورت جدی روی ابعاد توسعه متوازن و همه جانبه هم در بعد علمی و هم در بعد عملی و اجرایی از جانب کارگزاران وجود دارد. یافته‌ ها نشان می‌دهد مشارکت های مردمی ۴۸ درصد کل آرا، مدیریت شهری ۱۷ درصد آرا، و کارگزاران دولتی تنها ۶ درصد آرا و کارگزار نمایندگی نیز ۵ درصد آرا را به خود اختصاص داده‌اند، دیگر موارد هم که خوانش مخاطب را بصورت آزاد قرار داده است بیش از ۲۴ درصد آرا بوده است. یافته‌ ها به طور واضح نشان می‌دهد در مناطق مرزی و محلی که با ویژگی های ارزشی و اخلاقی پایداری همراه است، خود مردم کارگزار توسعه اجتماعی هستند؛ تغییر کارگزاران مدیریت شهری و ایجاد و تزریق اعتماد اجتماعی به جامعه مرزنشین نیز نوید دهنده ی امیدهای خوبی در راستای توسعه اجتماعی است، خلأی که در زمینه سهم کارگزاران دولتی و نماینده مجلس در راستای توسعه اجتماعی مشهود است و نیازمند بازاندیشی مجدد در کنش و رفتارهای در حوزه­ی اختیار برخواسته از این دو کارگزار است.

 در پایان باید خاطر نشان ساخت که متغیرهای زیر در توسعه نامتوازن از حیث کارگزاری در مناطق مرزی به طور عام و منطقه­ ی مرزی پیرانشهر به طور خاص موثرند”

  • توجه جدی به نقش مردم در توسعه متوازن در مناطق مرزی
  • تعهد جدی دولت به تصدی و اجرا
  • در نظرگرفتن پیامدهای فرهنگی؛ اجتماعی و اقتصادی ناشی از جابجایی گسترده و سریع جمعیت(پیرانشهر بالاترین میزان نرخ رشد مهاجرت در ۱۰ سال اخیر داشته است)
  • اولویت و تمرکز در برنامه‌های توسعه مبتنی بر ظرفیت های محلی
  • نگاه زنجیره‌ ای و فرایندی به برنامه‌های اقتصادی توسعه در مناطق مرزی

لذا واقعیت این است سیاست­ های توسعه منطقه‌ای در ایران نتوانسته است به رغم چندین دهه تجربه، به اموری همچون شناخت ظرفیت های اجتماعی، اقتصادی و محیطی محلی و منطقه ­ای، تقویت رهبری منطقه ­ای، طراحی سیاست های مبتنی بر شرایط محلی، مدیریت محلی و منطقه‌ ای و مشارکت عوامل منطقه‌ای  در راستای توسعه ­ی متوازن منطقه ­ای بپردازد. مزید بر آن، کاستی در تعریف مشخص از منطقه و توسعه منطقه ­ای، وجود ساختارهای متمرکز تصمیم­گیری و اجرایی، بی­توجهی به برنامه ­های نوین توسعه منطقه‌ای همچون توسعه دانش، ارتقاء یادگیری، توسعه اقتصاد اجتماعی و کارآفرینی در سطح محلّی و در نهایت فراهم نشدن بسترهای مناسب برای حکمروایی منطقه‌ای در راستای سیاست های از پایین به بالا از دلایل اصلی شکست سیاست­های توسعه منطقه‌ای در ایران و در مناطق مرزی از منظر رویکرد نهادی است.