تاثیر معیار انتخاب برای ایجاد تغییر در جامعه/ یادداشتی از فاتح کوردی

شاید در دید جامعه جهانی امروز فارغ از نسبیت عدالت و دمکراسی ، لطیف ترین و آزاد ترین محدوده جغرافیایی و سیاسی، اروپاست که در آن ،نه ازنظام دو حزبی ثابت دمکرات و جمهوری خواه آمریکا و نه سیستم اقتصاد قوی برمبنای ماهیت خشن نظامی و تک حزبی چین خبری است .وشاید برای بسیاری هم […]

شاید در دید جامعه جهانی امروز فارغ از نسبیت عدالت و دمکراسی ، لطیف ترین و آزاد ترین محدوده جغرافیایی و سیاسی، اروپاست که در آن ،نه ازنظام دو حزبی ثابت دمکرات و جمهوری خواه آمریکا و نه سیستم اقتصاد قوی برمبنای ماهیت خشن نظامی و تک حزبی چین خبری است .وشاید برای بسیاری هم لزومی به بررسی سیستم یک نفره پوتین در مقایسه روسیه با اروپا نباشد .
اما اگر به تاریخچه گذشته اروپای چنین لطیف امروزی به نسبت نظامهای موجود نگاه کنیم میبینیم تاریخش آنچنان هم لطیف و شاعرانه و ادیبانه نیست و حداقل دو جنگ جهانی اول و دوم و جنگهای مذهبی سی و سه ساله و قرار داد وستفالی را در کارنامه اش دارد . اما امروز به راحتی با همه ایرادات ساختاری که قطعا در هر سیستم تدوین شده توسط بشر انکار ناپذیر است.
ولی نمونه مثال زدنی برای آرامش مردمانش در این دنیای پر تنش شده و حتی در بسیاری موارد دولت مردان این کشورها بخاطر آرامش مردمانشان و حفظ شرایط موجود از اختلافاتی همچون ایران و امریکا در برجام و بسیاری تنش های منطقه ای با وجود توان نظامی و اتمی و جایگاه اقتصادی کنار کشیده اند و تصمیم به خویشتنداری و بی طرفی در این تنشها با همه سابقه استعماریشان در شرق، گرفته اند و بخاطر مصالح کشورشان در بسیاری موارد عطای نفتهای خاورمیانه را به لقایش بخشیده اند .
نفتها و دلارهایی که میتوانست در این روزهای سخت اقتصادی ماکرون و دولت مردان اروپایی با جانبداری از یکی از طرفین در گیر در خاورمیانه، پر کننده حسابهای بانکی و حلال مشکلاتشان باشد. ولی تصمیمی که میتواند انجامش به قیمت ایجاد هزاران مشکل اجتماعی و بین المللی و کشته شدن هزاران نفر از شهروندان و سربازانشان بینجامد .
حال باید از خود پرسید دلیل این تفاوت فاحش بین اروپا و بسیاری کشورهای جهان مخصوصا جهان سوم در چیست؟
اگر به تحولات چند سال گذشته اروپا توجه کنیم میبینیم در یونان به راحتی فرد جوانی به نام آلکسیس سیپراس با حزبی چپ گرا بنام سیریزا ظهور میکند و چند سالی طول نمیکشد در انتخابات بعدی از حزب راست گرای میانه بنام دمکراسی نو به رهبری کیریاکوس میتسوتاکیس شکست میخورد. ویا فرانسه که مردمانش ماکرون جوان را به الیزه میفرستند و طولی نمیکشد جلیقه زردها بلای جانش میشوند و از بسیاری تصمیمات عقب مینشیند و در آینده نیزقطعا تاثیر مستقیمی بر انتخابات و جایگاه ماکرون خواهد داشت و یادولت ترکیه و حزب حاکم با همه تلاشش در حفظ کرسی شهرداری شهرهای استانبول و آنکارا در برابر خواست مردم و صندوقهای رای تسلیم میشود .
در این اتفاقات و اتفاقات مشابه به وضوح وجود نو گرایی و تغییر در این کشورها دیده میشود که احزاب و سیستم حزبی از عوامل اصلی آن است که همه این اتفاقات را یک چیز رقم میزند و آن خواست و اراده مردم و معیارهای انتخاب است .
امروز که رای اعتماد وزیر آموزش و پرورش را از رسانه ملی پیگیر بودم به سخنرانی یکی از نمایندگان مخالف ،با آن ادبیات و سبک سخنرانی فاجعه بارش از نظر محتوا نگاه میکردم در ذهنم به همه دلایل عقب افتادگی ها و حسرتهای پیدا و پنهان، در عدم رسیدن به بسیاری خواستها و نیازها و حقوقهای کوچک و بزرگمان پی بردم.
شاید بسیاری از محدودیتها، اما و اگرها ،قوانین و مراجع دست و پاگیر در ساختار کنونی کشور وجود داشته باشد که باعث عدم دسترسی نخبگان و شایستگان،
برای خدمت به این سرزمین بزرگ باشد اما وقتی به جایگاه والا و فرهنگ و قدمت مردم بزرگوار شهر انتخابی این نماینده و منتخبشان می اندازم واین تفاوت فاحش را بین خودشان و منتخبشان میبینم .بیشتر از یک چیز را نمیتوانم دلیل این همه اختلاف بین ما و کشورهای اروپایی ببینم و آن تفاوت در معیار انتخاب جامعه ما و کشورهای توسعه یافته است.
زیرا سرزمین ایران با فرهنگ و تمدنی بی نظیر ، همواره دارای افراد بزرگی در طول تاریخ بوده و هست .
پس نبود افراد توانمند نمیتواند دلیل محکمه پسندی برای شرایط موجود باشد بلکه معیار نادرست ما در انتخاب باعث شده همین نخبگان ،سودای رفتن به آن کشورهایی را کنند که حسرت زندگیشان در وجودمان موج میزند و در همان کشورها سکان دار مدیریت شوند .

نویسنده :فاتح کردی