شهر و احساس مکانی با تاکید بر شهر “خانێ”

شهر و احساس مکانی با تاکید بر شهر “خانێ” یادداشتی از دکتر احمد غمپرور دانش آموخته جغرافیای سیاسی   این سخن را که ” انسان حیوانی سیاسی و اجتماعی است” ارسطو در کتاب سیاست بیان کرده است، در کنار آن هم این گزاره­ دینی که “انسان اشرف مخلوقات است” به گوش همگان آشناست. دو گزاره […]

شهر و احساس مکانی با تاکید بر شهر “خانێ” یادداشتی از دکتر احمد غمپرور دانش آموخته جغرافیای سیاسی

 

این سخن را که ” انسان حیوانی سیاسی و اجتماعی است” ارسطو در کتاب سیاست بیان کرده است، در کنار آن هم این گزاره­ دینی که “انسان اشرف مخلوقات است” به گوش همگان آشناست. دو گزاره یاد شده از اجتماعی بودن و عقلانی بودن انسان حکایت دارند دو مشخصه ای که انسان را بر حیوان برتری می بخشد. با این وجود، نباید از یاد بُرد که وجه مشترکی انسان و حیوان را به هم نزدیک می سازد و آن “احساس مکانی” است. احساس مکانی که از تعلق خاطر یک موجود نسبت به مکان حکایت دارد، ذاتی هر موجودی است و به نسبت انسان نقش مهمی در امر حفظ، نگهداری، ارتقاء و پیشرفت جامعه، مکان و در کل جغرافیا دارد. اما در این میان، مسئله ای وجود دارد که ویژه دوران مدرن است و آن شهرنشینی بی رویه و خِرد پشت آن است.

آشکار است انقلاب صنعتی در اوایل سده نوزده همچون نتیجه عقلانیت مدرن در اروپا به بار نشست، یکی از مهمترین ویژگی ها و پیامدهای این تفکر “تسلط بر طبیعت” و دیگری که در حقیقت به نوعی نتیجه تفکر تسلط بر طبیعت است از “ریشه کندن” انسان یا همان “بیگانه کردن” انسان نسبت به خود، طبیعت، محیط و جغرافیا است. این بی احساسی زمانی که با شهرنشینی بی رویه ترکیب شود، معجون عجیبی به وجود می آورد که شاید بهتر باشد نام آن را ” از خود بیگانگی مکانی” بنامیم. در این وضعیت به نظر می رسد همزمان چندین مسئله گریبان باشنده – انسان – مدرن شهری را خواهد گرفت؛ نخست بُعد روانی اش آسیب می بیند، دوم تفکر ابزاری و مالکیت نسبت به محیط و پیرامون برش چیره می شود، سوم از کارایی فرد کاسته و سرانجام بی توجهی به محیط و نداشتن عِرق و وابستگی مکانی وجود فرد را تسخیر می کند. پر واضح است در این وضعیت شهر و فضای پیرامون که در هم تنیده شده است با چالش های بنیادین روبرو خواهد شد و بحران ها بدون کمترین تردیدی در آینده آن کمین خواهند کرد. طرح این مسئله برای شهر “خانێ” و دیگر فضا و شهرهای مشابه بی پایه نبوده بلکه ناشی از یک دغدغه استراتژیک و بلند مدت است که در صورت نیندیشیدن راه حل مناسب، آینده تیره ای را در همه ابعاد برای شهر “خانێ” با توجه به رشد بسیار سریع آن به تصویر می کشد و فضای پیرامونی آن را هم در مناسبت ترین توصیف “به یک فضای ابزاری سود ده و یک آشغال دان” تبدیل می کند، کاریکاتوری برای سرگرمی و لذت بدون آنکه باشنده آن کمترین مسئولیتی را متوجه خود بداند. برای حل این مسئله می­توان از زاوایای گوناگون وارد شد و راهکار ارائه داد، در این میان، پایه ای ترین راهکار فرهنگ سازی و آموزش به ویژه از سطوح پایه است. باید از این سطح فرهنگ حفظ و نگهداری شهر و روستا و فضای پیرامون آن یعنی جغرافیا را نهادینه و یاد داد که همه پاره تن یکدیگرند و بدین ترتیب، عِرق و احساس یکی بودن با جغرافیا را درونی کرد و فضایی آباد و شاد را بنیاد نهاد.