در مقابل حوادث عفرین چگونه میتوانم یک آنارشیست نباشم؟ احمد (شوان) غم پرور آنارشیست که آئینی است با هرگونه اقتدار سیاسی متشکل مخالف است همچون بیشتر واژگان در جغرافیای خاورمیانه تعریف شده و بیشتر با هرج و مرج و آشوب مترادفش کردهاند این در حالی است که فلسفه وجودی آن بر صلح، رفاه، عدالت […]
انتشار : بهمن 25, 1396 - ۱۶:۳۲
کد خبر : 2825
مشاهده : 403
در مقابل حوادث عفرین چگونه میتوانم یک آنارشیست نباشم؟
احمد (شوان) غم پرور
آنارشیست که آئینی است با هرگونه اقتدار سیاسی متشکل مخالف است همچون بیشتر واژگان در جغرافیای خاورمیانه تعریف شده و بیشتر با هرج و مرج و آشوب مترادفش کردهاند این در حالی است که فلسفه وجودی آن بر صلح، رفاه، عدالت و ایمان به خودمدیریتی و تعقل انسان قرار دارد. بیشترین نقد آنارشیست به حکومت است، طبق فلسفه آن حکومت تنها موجب مصیبت و بدبختی اجتماع و مردم است زیرا هر قدرت سیاسی متمرکز بدون استثناء منتج به زور و ستمگری در جامعه است لذا دولت و حکومت مورد لزوم نیست چراکه مردم خود میتوانند به وسیله تشکیل دستجات همکاری، کارخانجات و مزارع را به نحو آزاد و با همآهنگی اداره کنند.
پرودون همچون پیشوای آنارشیسم جدید “دولت را شلاق خدایان” میداند و در مقابل کروپوتکین آنتیتز پاکی و عقلانیت فطری انسان را باور دارد و معتقد است بنیاد جامعه نه براساس منازعه بلکه براساس تعاون استوار است. دیگران اخلاق پاک مذهبی را مخالف تمایل افراد به تسلیم شدن در مقابل دولت میدانند. آنها از دولت به خاطر بیرحم ساختن تودهها و تبدیل قهرمانیِ نظامی به ارزش، شدیداً انتقاد میکنند. با ضروری دانستن جانشینی قانون عشقورزی به جای قانون کاربرد زور بر جایگزینی یک جامعه جهانی به جای دولت تاکید دارند.
آلیزه رُکُلُس آنارشیست فرانسوی هدف آنارشیست را زندگی بدون دولت و قانون تعریف میکند. به زعم این آنارشیستها کلیه حکومتهای سیاسی نه تنها مردم را فاسد و استثمار میکنند بلکه شخصیت انسان را پایمال و مانع از تکامل اخلاق بشر میشود. صحبت از اخلاق شد، این دریچه خوبی برای بحث درباره عفرین و چرایی آنارشیست بودن است. برهمگان روشن است که عفرینیها بعد از انقلاب مردم سوریه علیه تمامیتخواهی حزب بعث در ۲۰۱۱٫م به نحو شایستهای توانستند نوعی خودمدیتریتی در جغرافیای خود فارغ از نژاد و مذهب بنیاد نهند. این بزرگترین موفقیت و اقرار به وجود توانایی، پاک سرشت بودن انسان، اخلاق و صلحمداری اوست که آنارشیستها بر آن تاکید دارند. عفرینیها نشان دادن که جامعه بدون حکومت، جامعه هرج و مرج گونه نیست برعکس نهایت آزادی است، آزادی از دست نظامیگری که به بهانه تامین منافع ملی و امنیت داخلی هرگونه آزادی را در نطفه خفه میکند، آزادی از دست قانون اساسی که با بیشترین درصد به تصویب میرسد لیکن نفع آن را کمترین جامعه – دستگاه حاکمه و قلیلی از اطرافیانشان – خواهند برد. آزادی از دولتسازی و نهادینه کردن دیگران همچون “دیگریِ” دشمن که باید نابود شود. آزادی از دست فرهنگسازی رسمی دولتی که فرهنگ ملل دیگران به دیده تمسخر معرفی میکند. آنها نشان دادند که جامعه بدون حکومت برابر با آزادی، موسیقی، رقص، شادی و لبخند به دیگران و خود است واژگان کلیدی که مدتی است دربندند و رهاییشان نیازمند انقلابی انسانی است.
در مقابل عملکرد دولت ترکیه در چند هفته گذشته و مواضع دیگر کشورها جز بیاخلاقی چه میتواند باشد. کمتر باید در این گفته شک کرد که تداوم جنگ در سوریه و آواره شدن و بیخانمانی بیشتر مردمان آن نتیجه رقابت ژئوپولیتیک بین قدرتها و حکومتهایی است که هر روزه در رسانهها نامی از آنها برده میشود. به همان سیاق کمتر باید در این گفته شک که حکومتی که بیشتر از آن یاد میشود در ایجاد این وضعیت مسئولیت بیشتری دارد. اردوغانی که امروزه به بهانی کذب تروریست بودن، جغرافیای عفرین را مورد هجوم همه جانبه قرار داده و انگلیسی که از زبان جانسون حق مداخله به بهانه تامین امنیت ملی را برای ترکیه به رسمیت میشناسد تا خرس قطبی و امریکای سرمایهداری که به دنبال سود شرکتهای اسلحهسازی خود است و خوشبختی، رفاه مردمان و کسری بودجهاش را از اشک و خون عفرینیها تامین میکند باید نیک بدانند که جهان و انسانیت نظارهگر بیاخلاقی آنهاست.
عملکرد غیراخلاقی دولتها در کنار تجربه زیسته تحسینبرانگیز عفرینیها انسان را متوجه ناخودآگاهش میکند، آن بخش گسترده و ناپیدای ذهن که غبار آز و حسد انسان مدرن بر آن سایه انداخته است، جایی که بیش از پیش انسان را به سمت بازگشت به اصول انسانی و آنارشیست بودن میکشاند.
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0