واقع­بینانه ­تر بیاندیشیم و سیاست بزنیم! گره کور پیرانشهر تنها باز شدن دروازه مرزی نیست!

واقع­بینانه ­تر بیاندیشیم و سیاست بزنیم! گره کور شهر  پیرانشهر تنها باز شدن دروازهء مرزی نیست! یادداشتی از  سید طاهر بایزی دانشجوی کارشناسی ارشد رشته شهرسازی دانشگاه کردستان بگذارید کلامم را با نگاهی به گذشته شروع ­کنم، اگر صفحات گذشته نه چندان دورکشور عزیزمان را را ورق بزنیم این واقعیت برهمگان روشن است که در جریان […]

واقع­بینانه ­تر بیاندیشیم و سیاست بزنیم! گره کور شهر  پیرانشهر تنها باز شدن دروازهء مرزی نیست! یادداشتی از 

سید طاهر بایزی دانشجوی کارشناسی ارشد رشته شهرسازی دانشگاه کردستان

بگذارید کلامم را با نگاهی به گذشته شروع ­کنم، اگر صفحات گذشته نه چندان دورکشور عزیزمان را را ورق بزنیم این واقعیت برهمگان روشن است که در جریان جنگ تحمیلی ۸ ساله و دفاع مقدس انقلاب نوپای ایران اسلامی مناطق مرزی بودند که بیشتر آماج حملات گسترده بی­رحمانه توپخانه­ای دشمن بودند و برخی شهرها به دلایل خاص جغرافیایی و در نقطه صفر مرزی بودن به عنوان سپر دفاعی کشور عمل نموده و با شروع درگیری­ها و ناآرامی­ها در دقایق اولیه به ویرانی کشیده شدند در این میان شهر مرزی پیرانشهر نیز از این وضعیت مخرب بی­بهره نبوده بطوریکه آثار بمباران شیمایی۶۲ همچنان بر چهره شهر نمایان است. با این وضعیت مرزداران غیور شهر پیرانشهر با اعتقاد راسخ به انقلاب نوپای ایران اسلامی، سنگینی حملات گاه و بیگاه و خرابی بمباران­های مخرب توپخانه­ای دشمن را به جان ­خریدند و به صورت مستقیم درگیر دفاع از میهن و اسلام عزیز بودند و میزبانی و خدمت رسانی به رزمندگان اسلام از مهمترین کارهای آنان بود و در این راه جانانه ادای وظیفه کردند. هر چند مناطق مرکزی و شمالی و شرقی کشور نیز درگیر جنگ بودند و سهم به­سزایی در دفاع از میهن عزیز داشتند ولی درگیری آنها درگیری سرزمینی و آواره­گی و رها کردن خانه و کاشانه و از دست دادن تمام داشته­هایشان نبود و در این ایام دیگر مناطق کشور در حال توسعه و ساختن آینده فرزندان خویش با دلار ۷ تومانی، بله هفت تومانی بودند تنها مرزداران غرب کشور به صورت مستقیم درگیر دفاع از میهن و اسلام عزیز بودند بطوریکه حتی نه تنها یک بنگاه اقتصادی قابل توجه در این مناطق خصوصا شهر پیرانشهر شکل نگرفت بلکه کشاورزی و دامپروری که شغل اکثریت مردم این منطقهء مرز نشین بود به طور کلی نابود و هشت سال به رکود گرفتار شد زیرا نه فرصت آن بود و نه شرایط لازم برای راه اندازی صنعت و ادامه کشاورزی و تولید را داشت بطوریکه شهر پیرانشهر بر اثر این عارضه ناخواسته و تحمیل شده و از زخمی که خورده هنوز پس از گذشت سال­ها نتوانسته است کمر راست کند و همپای مناطق دیگر کشور مسیر رشد و توسعه را طی کند. در این شرایط الان هم اگر مردم شهیدپرور شهرستان پیرانشهر انتظاراتی از  دولت برای توسعه منطقهء خود همگام با دیگر مناطق کشور داشته باشند نه تنها زیاده خواهی نیست بلکه حق قانونی و طبیعی آنهاست چون در این راه و برای امنیت منطقه و پایداری این دولت جان­نثاری­ها و از خودگذشتگی­های فراوانی کرده و خون­های زیادی را نثار انقلاب ایران اسلامی کرده­اند. و اگر قرار است مرزداران این سرزمین در روزهای سخت، سختی­ها را به جان بخرند و سربازی شجاع برای میهن باشند حق دارند در روزهای خوشی و شادی سهام دار داشته­های مملکت خود گردند. با این وضعیت متأسفانه شرایط فعلی برعکس انتظارات مردم شرفمند این منطقه است و رشادت­ها و جان­نثاری­های آنان به تاریخ پیوسته و به باد فراموشی سپرده شده­ است، چون تمام سرمایه­ها و بودجه­های مملکتی و حتی عوایدی که از دروازه مرزی و گمرک تمرچین بدست می­آید صرف عمران و آبادی مناطق دیگر کشور می­شود و شهر پیرانشهر از سرمایه­گذاری­های اساسی و عمرانی بی­نصیب مانده، بله واقعیت اینست که شهر مرزی پیرانشهر به دلایل دوری از مرکز، انزوای جغرافیایی، بی­توجهی مسئولان مملکتی و…  تفاوت­های فاحشی از نظر برخورداری از رفاه و توسعه با دیگر مراکز شهری کشور دارد و ازگذشته های دور این شهر مرزنشین به دلیل ناتوانی­های بالقوه، جزء مناطق منزوی و محروم به حساب می­آید. وجود چنین شرایطی، ساکنان منطقه را واداشته تا با توجه به موقعیت مرزی خود شیوه­های کسب و کار را متنوع سازند و راه­های جدیدی را برای امرار معاش بیازمایند و در این راه برای کسب روزی اجباراً به کار طاقت فرسای کولبری و وارد کردن کالا از مرز و به یک رفتار گریزناپذیر اقتصادی تن در دهند چون راه چاره­ای جز این نیست و مردمی که در سال­های گذشته مرزداران غیور نام می­گرفتند و رشادت­هایشان نگاه همه را به خود جلب می­کرد این روزا از بیکاری و عدم توسعه و نبود فرصت­های شغلی برخود می­نالند. که گاه در تحلیل این مسئله ریشه مشکل­ها رها می­شود و به رفتار اقتصادی گریزناپذیر مرزنشینانی که خطر کردن قاچاق کالا و کار طاقت فرسای کولبری از معدود راه­های بقای­شان به شمار می­رود، توجه می­شود. بگذریم،  باز ناسپاسی نکنیم و امیدها رو زنده نگه داریم چون اگر این اقتصاد مرزی نبود اوضاع­مان به مراتب بدتر هم می­شد. لازم به ذکر است این فعالیت­ها چه به صورت رسمی(بازارچه­های مرزی و دروازه­های گمرکی) و چه غیررسمی (معابر قاچاق کالا) معیشت عده زیادی از ساکنان این شهری مرزی را تأمین می­کند به طوری­که تأثیرات عمیقی را بر ساختار اقتصادی، اجتماعی و کالبدی- فضایی شهر و منطقه برجای گذاشته است .

برکسی پوشیده نیست رونق و شکوفایی امروزهء شهر پیرانشهر نیز در همه ابعاد؛ اقتصادی- اجتماعی و کالبدی، تابع موقعیت مرزی و بهره­مندی شهروندان از درآمدهای حاصله از مرز می­باشد به­طوریکه در یکی دو دهه اخیر تحول عظیمی در سطح شهر ایجاد شده و توسعه و گسترش فیزیکی شهر در برابر دیدگان عموم روشن و مبرهن است بنابراین نمی­توان نقش مرز را در شکوفا شدن و توسعه شهر نادیده گرفت و دور از انصاف است که پدیده­ای و یکباره­ای رشد کردن و توسعه شهر را انکار کنیم. اما بیایید کمی با خودمان صادقانه­تر باشیم و آینده­مان را در حال نگذرانیم و آن روی سکه را ببینم و به جنبه­های منفی آن نیز بی­توجه نباشیم، شکل­گیری اقتصاد مرزی ساختار اقتصادی- اجتماعی، فرهنگی و حتی سیاسی شهر را نیز بهم­ریخته و باعث ایجاد یک نوع ناهمگونی و تضاد در فضای اقتصادی و غیره شهر شده است. به طوری­که با شکل­گیری اقتصاد مرزی و در پی آن دگرگونی­های شهری بوسیله ساختارهای جدید شرایط جذب، جریان و انباشت نابرابر مازاد سرمایه در شبکه شهری فراهم آمده و به تولید اشکال جدید ناموزون و ناپایدار در فضای منطقه دامن زده است. که در اینجا به جهت عدم اطاله کلام از ذکر تمام جزئیات خودداری می­شود و تنها به ذکر مواردی چند بسنده می­شود. این روزا مرز و بسته شدن دروازه­های مرزی، در پی تغییر سیاست­های دولت مرکزی و تحولات اقلیمی طی دو ماه گذشته چه رکوردی در سطح شهر و شهرستان ایجاد کرده است و بالا گرفتن موج عظیم بیکاری چه­ها نمی­کند با معیشت و زندگی شهروندان!!!!!! بیکار شدن بیش از نیمی از جمعیت جوان مهاجرت کرده­ی روستایی به شهر در پی رونق اقتصاد مرزی در گذشته و حتی ساکنان قدیمی شهر، بگذریم از حال و هوای بازاریان و دیگر کسبه­های مشغول در مجتمع­های تجاری و غیره. آیا باید آخرین تلاش و تنها هدف مسئولان استانی، محلی و مدیران شهر داد و بیداد کردن برای بازگشایی مرز و برگشتن لقمه نانی بر سر سفره مردم باشد ؟؟!!!

بر همگان آشکار است به جهت بسته شدن مرز و  مغفول ماندن مسئولان و مدیران محلی از دیگر بخش­های اقتصادی شهر و نداشتن برنامه­ و سیاستی مشخص و حکیمانه، لابی­گری و سیاست­زنی در مرکز و سطوح بالاتر در جهت ایجاد اشتغال پایدار و بهره­مندی از دیگر مزیت­ها و فرصت­های اقتصادی موجود شهرستان در زمینه صنعت، کشاورزی، دامداری و اکوتوریسم و چشم دوختن به تنها بخش اقتصادی شهر (بخش خدمات- مرز) و  وابسته کردن شهر به تنها بخش ناپایدار مالی- اقتصادی مرز، که  این بخش نیز در پی تغییر و تحولات کشوری (تغییر گرایشات حاکمان) و سیاست­های دولت مرکزی از جمله (واقعی شدن نرخ ارز، تصمیمات سیاسی- نظامی در رابطه با مدیریت و کنترل خطوط مرزی) و همچنین جریان­ها و تحولات سیاسی بین­المللی، جنگ و نبود سیاست و دیدی آینده­نگر در سطح محلی (در نتیجه خروج سرمایه از منطقه، نبود مدیریت جریان­های گردش مالی و از همه مهمتر عدم وجود طرح و برنامه­ای مشخص در جهت چگونگی استفاده از جریان سرمایه و گردش مالی که در نتیجه اقتصاد مرز بوجود آمده و صرف آن در ایجاد زیرساخت­های اساسی توسعه منطقه)، و وجود دیگر عوامل نامشخص و ناپایدار کننده رشد در منطقه، امکان رکود و انحطاط آن هر لحظه وجود دارد. بنابراین می­توان گفت پویایی و رشد شبکه منطقه­ای تحت نفوذ شهر، وابسته به عوامل و کنش­های نامعین و ناپایداریست که ممکن است در آینده، رونق کنونی این شبکه را با سکون و رکود مواجه ساخته، توسعه و رونق شهر را با چالش ناپایداری شهری روبه­رو ­کند که هم اکنون نیز متأسفانه زمینه افول و انحطاط شهر در پی مدیریت ضعیف مسئولان محلی و جلب نکردن توجه مسئولان رده بالای مملکتی به دیگر بخش­های اقتصادی و پایدار برای سرمایه­گذاری از سوی مسئولان محلی و تنها تمرکز بر ساماندهی اقتصاد ناپایدار مرزی و مغفول ماندن بقیه بخش­های اقتصادی شهر، فراهم شده است. اگر نگاهی به  تجربه شهرهای مرزی کشورهای دیگر و حتی حوزه­ی خلیج فارس که متکی به درآمدهای نفتی بودند، بیندازیم و ببینیم که چگونه مسیر رشد و توسعه را طی کرده­اند متوجه می­شویم که برنامه­ریزان و دست­اندرکاران محلی آنها از محل عواید و درآمدهای ناپایدار مرزی و نفتی در جهت توسعه زیرساخت­ها و بنیه اقتصادی شهر به خوبی بهره گرفته و همزمان توسعه بخش­های دیگر اقتصادی را نیز به جلو برده­اند تا در صورت وجود بحران در هر یک از بخش­های اقتصادی مذکور، بحران اقتصادی برای دیگر بخش­ها بوجود نیاید و شاهد رکود نباشند.

بنابراین می­طلبد مدیران و مسئولان محلی با مدیریتی قوی­تر و بکارگیری سیاست­های حکیمانه­تری توجه دولت و بخش خصوصی را به سوی سرمایه­گذاری در دیگر بخش­های اقتصادی شهرستان با توجه به مزیت­های نسبی که در زمینه صنعت و معادن، دامداری، اکوتوریسم و بخصوص بخش کشاورزی با توجه به سدهای در دست احداث و بهره­گیری از آب آنها در جهت کشت مکانیزه، وجود دارد، جلب کند.  تا از این طریق دیگر شاهد تخلیه روستاها و سیل عظیم مهاجرت جمعیت جوان به شهر، به امید اشتغال در مرز و دیگر تبعات منفی و ویرانگر آن (عدم امنیت شغلی و جانی شهروندان و غیره) نباشیم و به مرز و مزیت­های آن به عنوان بخش پایه­ای اقتصاد شهر نگاه نکنیم و در پی ایجاد اشتغال پایدار و خروج شهر از انزوای اقتصادی و تک قطبی شده باشیم.

سید طاهر بایزی دانشجوی کارشناسی ارشد رشته شهرسازی دانشگاه کردستان