مرز تمرچین از فرصت تا تهدید

«مرز تمرچین از فرصت تا تهدید» یادداشتی از مصطفی اقبال در انتقاد از عملکرد دولت و نمایندگان در خصوص مسدود ماندن مرزها مرزها به عنوان نمادی از حاکمیت ملی اهمیت ویژه ای در تعاریف سیاسی، اقتصادی و تاریخی هر ملت و کشوری دارند. لذا کشورها با مورد توجه قرار دادن مناطق مرزی سیاست های مختلفی […]

«مرز تمرچین از فرصت تا تهدید» یادداشتی از مصطفی اقبال در انتقاد از عملکرد دولت و نمایندگان در خصوص مسدود ماندن مرزها

مرزها به عنوان نمادی از حاکمیت ملی اهمیت ویژه ای در تعاریف سیاسی، اقتصادی و تاریخی هر ملت و کشوری دارند. لذا کشورها با مورد توجه قرار دادن مناطق مرزی سیاست های مختلفی جهت ثبات و پایداری مرزهای خود در پیش می گیرند. سیاست هایی که گاها به موجب آن دولت برای جلوگیری از تخلیه مناطق مرزی از مردم بومی هزینه های گزافی را پرداخت می کند تا این نماد حاکمیت ملی محفوظ و امن بماند.

از گذشته های دور ملت کرد در مناطق مرزی ایران ساکن بوده و واژه مرزدار با نام کرد عجین شده است. عنوانی که در سایه رشادت مردمان کرد به آن ها داده شده است. رشادتی که نه به دلیل حمایت دولت ها و سیاست های آنان، بلکه بواسطه میهن پرستی کردها ظهور کرده است. در واقع کردها در طول تاریخ پاسبانی مورد اطمینان برای کشور خود بوده اند و همواره نسبت به هموطنان خود حس همگرایی و سرنوشت مشترک داشته اند. حسی که در بسیاری از برهه های تاریخی بی پاسخ مانده و یک طرفه از جانبه کردها ادا شده و به گونه شایسته مورد توجه دولت ها قرار نگرفته است.

آنچه برای دولت ها در خصوص مناطق مرزی اهمیت ویژه ای دارد، ایجاد امنیت پایدار است. امنیت پایدار جز در سایه احساس سرشت و سرنوشت مشترک میان اقوام و حاکمیت ممکن نیست. چنانچه بخشی از کشور خود را جدا از حاکمیت و یا حاکمیت را جدا از خود بداند، امنیت پایدار از بین خواهد رفت ویا تضعیف خواهد شد. در واقع حاکمیت به عنوان بخش پایدار مدیریت کشور باید دارای چارچوبی مشخص در خصوص امنیت پایدار باشد تا دولت ها در راستای استقرار امنیت پایدار انجام وظیفه کنند.

پیرانشهر به عنوان یک شهرستان مرزی و بواسطه قرار گرفتن در شاهراه ارتباطی با کشور همسایه، نقشی استراتژیک و مهم در استقرار امنیت پایدار در استان و شمال غرب کشور دارد. همانطور که اشاره شد تاکنون آنچه بیشتر موجب ایجاد امنیت در مرزها شده است، حس همگرایی و سرنوشت مشترک مردمان مرزنشین از جمله مردم پیرانشهر با دیگر هموطنان بوده است. حسی که از سوی دولت های مختلف به گونه ای شایسته پاسخ آن داده نشده بود لذا در این مناطق مرزی گاها شاهد مسائل امنیتی بوده ایم. تا اینکه با توجه ویژه حاکمیت و در راس آن رهبری ایران، امکانات ویژه ای برای مردم این ناحیه فراهم شد و برای کاهش بیکاری و ایجاد رونق اقتصادی که نقشی موثر در ایجاد امنیت پایدار دارند، معابر موقت و غیر رسمی مرزی و در کنار آن بازارچه های مرزی در شهرستان پیرانشهر دایر شد. تمهیداتی که تاحدود بسیاری از مهاجرت های فصلی و ایجاد خلاءهای امنیتی در منطقه جلوگیری کرد.

اما با انجام رفراندوم اقلیم کردستان شاهد تغییرات گسترده سیاسی در منطقه بودیم که نتیجه ملموس آن برای مردم پیرانشهر مسدود شدن مرز و معبر کولبری و ایجاد رکود اقتصادی گسترده در شهرستان بوده است. اتفاقی که دولت آن را در راستای توافقات سه جانبه تهران-بغداد-آنکارا تعریف می کند. اگر به تعریف اولیه امنیت پایدار برگردیم، خواهیم دید که امنیت پایدار در سایه حس همگرایی و سرنوشت مشترک بین مردم و حاکمیت امکان پذیر است. لذا در نگاه اول تمکین مردم مرزنشین ازجمله پیرانشهر از سیاست های دولت در قبال مسدود ماندن مرزها در راستای تامین منافع ملی اجتناب ناپذیر است. اما حس سرنوشت مشترک و همگرایی، حسی دوجانبه است و نمی توان انتظار داشت تنها یک سو به این حس پایبند باشد. لذا در این خصوص انتظار می رود دولت برای اقشار آسیب دیده از این واقعه تمهیداتی بیاندیشد و با کامل کردن مسیر دوطرفه حس سرنوشت مشترک گامی اساسی در راستای امنیت پایدار بردارد. اقدامی که نتنها در راستای ایجاد امنیت پایدار بلکه در همگرایی دولت-ملت نیز نقشی اساسی خواهد داشت. قطعا مردم در هنگام انتخاب خود در پای صندوق های رای، پایبندی و وفاداری دولت را به آرمان های امنیت پایدار درنظر خواهند گرفت و دولت دکتر روحانی نمی تواند بدون توجه به مشکلات منطقه از حس همگرایی ملت با خود در انتخابات های دیگر بهره ببرد.

اما باوجود سیاستمدارانی کارکشته در بدنه دولت، چرا دکتر روحانی نتوانسته در راستای بهره برداری از ظرفیت های مناطق مرزی و کردنشین اقدامی مثبت انجام دهد؟ پاسخ پرسش مطرح شده راهکار حل بسیاری از مشکلات و مطالبات مردم کرد است. هنگامی که دکتر روحانی در جمع مردم کردستان از مساوات و شایسته سالاری در بدنه دولت سخن می گفت، بسیاری از مردمان کرد امیدوار به ورود چهرهایی از کردها به جمع تصمیم گیرندگان و سیاستگذاران دولت بودند. تصمیمی که می توانست با انتقال واقعیت های مناطق کردنشین به سیاستگذاران، بخش اعظم مشکلات را که از عدم شناخت کافی دولتمردان نسبت به این مناطق ناشی می شود، حل کند. اتفاقی که علی رغم وعده های دولت روحانی محقق نشد و اکنون نیز بسیاری از تحلیل گران عدم شناخت کابینه دکتر روحانی از وضعیت منطقه را مانع همگرایی دولت-ملت در منطقه می دانند.

اکنون در سایه این خلاء امید مردم در این مناطق برای انتقال واقعیت ها به نمایندگان مجلس است. نمایندگانی که در صورت انسجام و سیاست رفتاری صحیح می توانند گره گشای این مشکل و پرکننده خلاء موجود باشد. ولی متاسفانه تاکنون انسجامی در بین نمایندگان کرد مشاهده نشده و عموما شاهد ورود آن ها به جناح بندی و دسته بندی های اشتباه بوده ایم. دسته بندی هایی که آن ها را از پیگیری هدف مشترک آن ها دور کرده و متاسفانه نتوانسته اند صدای واحد و منسجم از مردم را به دولت منتقل کنند.

گویا نمایندگان گرامی فراموش کرده اند، جبهه و جناح اصلی آن ها منافع مردم است.